پروژه مشروعیت قهقرایی بدنبال آن بود که با استفاده از سناریوهای پیچیده جنگ روانی، اعتبار مسئولان حکومتی، ارزش های انقلاب اسلامی و اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی را به صفر نزدیک کنند.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی در بهمن ماه ۱۳۵۷ کادر کم تعداد مجاهدین را با واقعیت غیر قابل انکاری روبرو کرد؛ اینکه رهبر واقعی میدان مبارزه با رژیم سلطنتی ، امام خمینی بود که با روشنگری «اسلامی» و بیدار کردن دل های مردم، باعث شکست رژیم «طاغوت» شد.

هسته باقیمانه از مجاهدین خلق که نفراتشان شاید به ۲۰۰ نفر هم نمی رسید، متوجه بودند که پیروزی انقلاب از مشی مسلحانه و چریکی آنها به نتیجه نرسید، چرا که آنها همگی در زندان بودند و این روش مبارزاتی امام خمینی بود که روحیه انقلابگری را در عموم مردم برانگیخت و رژیم شاه را برچید.

جمعبندی مجاهدین از  شرایط جدید، نسبت آنها را با نظام اسلامی مشخص کرد و منجر به آن شد تا آنها پروژه «مشروعیت قهقرایی» را در دستور کار خود قرار دهند.

پروژه مشروعیت قهقرایی بدنبال آن بود که با استفاده از سناریوهای پیچیده جنگ روانی، اعتبار مسئولان حکومتی، ارزش های انقلاب اسلامی و اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی را به صفر نزدیک کنند.

در واقع مجاهدین تصمیم گرفتند با پیشروی خزنده ای ، مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را که در ابتدای سال ۱۳۵۸ تقریبا صد درصد بود به قهقرا ببرند.

نتیجه طبیعی این پروژه ، آن بود که از نگاه افکار عمومی نظام جمهوری اسلامی و و رژیم پهلوی فاقد مشروعیت و اعتبار هستند و اگر رژیم پهلوی مستحق براندازی بود، جمهوری اسلامی نیز سزاوار چنین سرنوشتی است.

بر همین اساس ، نحوه برخورد گام به گام مجاهدین با جمهوری اسلامی در «فاز سیاسی» برنامه ریزی شد و در «فاز نظامی» به اجرا درآمد؛ در عمل فاز سیاسی و فاز نظامی دو روی یک سکه بودند.