بعضی ها فکر می کنند کار انقلاب با چندتا ترور تمومه! اگر تیتر آنروز روزنامه ها در ایران را بیاد آوریم هر روز خبر شهادت جمعی از انقلابیون و مقامات کشوری را می شنیدیم؛ «ایادی آمریکا با انفجار بمب دهها همرزم امام، وزیر و نماینده مجلس را شهید کردند»، «رئیس جمهور منتخب ملت و نخست وزیر محبوب بدست عمال آمریکا شهید شدند»، «ترور هاشمی رفسنجانی شکست خورد» ، «دکتر مصطفی چمران در جبهه سوسنگرد شهید شد»، «حجت السلام خامنه ای در خانه خدا مورد سوقصد قرار گرفت»، «آیت ا . . قدوسی شهید شد»، «سرلشگر قرنی را ترور کردند»، «دکتر مفتح ترور شد»، «جزئیات ترور آیه الله مطهری»، «دکتر آیت ، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی شهید شد»، «سیل خروشان خلق پیکر سوخته برگزیدانش را تشییع کرد» و . . .
ما دهه شصت را دبده امی بنابراین از حوادث امروز غافگیر نمی شویم.
از زمانی که مجاهدین با سقوط صدام حسین در خاک عراق زمین گیر شدند و توسط آمریکا جهت استفاده های تبلیغاتی به خاک آلبانی انتقال یافتند استفاده از آنها در پوشش رسانه ای به الگویی برای سرویس اطلاعاتی اسرائیل و دیگر سرویس های اطلاعاتی غربی تبدیل شد.
در روزهای اخیر، همزمان با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک ایران، یک عملیات روانی تمامعیار نیز در جبهه رسانهای علیه مردم ایران به راه افتاده است. بازوی رسانهای این جنگ روانی، چیزی جز فرقه تروریستی مجاهدین نبود؛ گروهی که سالهاست با دشمنان قسمخورده ملت ایران همپیمان شده و حالا تلاش دارد با انتشار اخبار جعلی و پراکندن شایعات، از جنگ واقعی شکستخورده در میدان، یک پیروزی ذهنی بسازد.
در بحبوحه حمله هوایی اسرائیل، مجاهدین با موجسازی رسانهای و انتشار گسترده شایعاتی چون “کمبود بنزین” و “نبود نان” در پلتفرمهای خارجی، کوشیدند مردم را به سمت صفهای طولانی در پمپ بنزینها و نانواییها بکشانند. هدف روشن بود: القای ناکارآمدی دولت و ایجاد بحران مصنوعی در ذهن مردم.
اما برخلاف تصور آنها، مردم ایران با هوشیاری مثالزدنی به این بازی روانی تن ندادند. تجربه تلخ دهه ۶۰، زمانی که صدها ترور کور توسط همین فرقه در خیابانهای تهران و دیگر شهرها رخ میداد، حافظه تاریخی جامعه را نسبت به نیت واقعی مجاهدین واکسینه کرده است.
فرقه مجاهدین ، که با پرونده سنگین جنایت و خیانت در حافظه مردم ایران ثبت شده، امروز دیگر نه نیرویی داخلی، بلکه پیادهنظام رسانهای و اطلاعاتی دشمنان خارجی ایران است. رابطه این فرقه با موساد، سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی غربی دیگر پوشیده نیست. همکاری آنان با رژیم صهیونیستی در عملیاتهای اطلاعاتی و تروریستی، همچون ترور دانشمندان هستهای ایران و لو دادن اطلاعات حساس، اسناد بسیاری دارد که حتی رسانههای غربی نیز به آن اذعان کردهاند.
حال این فرقه گمان کرده که با ترور چند فرمانده نظامی و دانشمند هسته ایی ایرانی توسط اسرائیل، میتواند اراده ملت را در هم بشکند. اما آنچه رقم خورد، دقیقاً خلاف این تصور بود: پاسخ کوبنده و حسابشده ایران به تجاوز صهیونیستها در «عملیات وعده صابق ۳» نهتنها توازن را به سود ایران برگرداند، بلکه نشان داد ایران نه در موضع دفاع، بلکه در موضع تعیینکننده معادلات منطقهای ایستاده است.
در شرایطی که غرب، اسرائیل و همپیمانان رسانهایشان تصور میکردند حملات نظامی میتواند ایران را پای میز مذاکره برگرداند، نتیجه دقیقاً برعکس شد. نهتنها هیچ مذاکرهای از سوی ایران صورت نگرفت، بلکه جمهوری اسلامی اعلام کرد روند دیپلماسی با آمریکا تعلیق شده است. این تحول، پیامی روشن داشت: دیگر نه تهدید نظامی و نه جنگ روانی، نمیتواند جمهوری اسلامی را به عقبنشینی وادار کند.
این موضع مقتدرانه حاصل انسجام ملی، پایداری مردم، و نقشآفرینی سپاه پاسداران و نیروهای مسلح است که با پاسخهای متقابل و دقیق به تجاوزات دشمن، معادلات را بر هم زدند.
حال سوال این است: آمریکا، اسرائیل و مجاهدین؛ پس از شکست چه خواهند کرد؟
اکنون این پرسش پیش میآید که پس از شکست نظامی، شکست رسانهای و ناکامی در ایجاد شکاف داخلی، دشمن چه گزینهای در اختیار دارد؟ پاسخ واضح است: قدرت بازدارندگی ایران، چه در حوزه نظامی و چه در عرصه اطلاعاتی و رسانهای، دشمن را وارد مرحلهای از سردرگمی کرده است.
تنها گزینههای باقیمانده برای آمریکا و اسرائیل، تشدید تحریمها، فشارهای دیپلماتیک و استفاده از گروهکهایی چون مجاهدین برای ادامه عملیات روانی خواهد بود. اما اکنون با بلوغ سیاسی جامعه ایران، این ترفندها نهتنها اثربخشی سابق را ندارد، بلکه حتی دست آنها را بیش از پیش برای افکار عمومی جهان و منطقه رو میکند.
اگر نسل امروز سالهای دفاع مقدس را ندید اما با ایستادگی مثال زدنی و تولید قدرت توسط همان نسل به رهبری امام حاضرشان به هم پیوند خورده و تودهنی محکمی به اسرائیل و حامیان آمریکایی و اروپایی آنها زدند.
و این یعنی بزرگ شدن یک ملت.
نتیجه اینکه؛ جنگ اخیر، از بعد نظامی تا رسانهای، یک نقطه عطف دیگر در توازن قدرت منطقهای بود. جمهوری اسلامی ایران، نهتنها تهدید را خنثی کرد، بلکه آن را به فرصت تبدیل نمود. ملت ایران، تجربه کرده که با مقاومت، نهتنها امنیت، بلکه عزت نیز بهدست میآید. در این میان، فرقه مجاهدین بیش از همیشه، چهره واقعی خود را بهعنوان ابزار جنگ روانی دشمن نمایان کرد؛ ابزاری که دیگر کارآیی خود را از دست داده و تنها صدای بیاثر و منفوری در اکوهای رسانهای غرب است.
از این پس، صهیونیسم و متحدانش باید با واقعیت جدیدی روبرو شوند: ایران، نه تهدیدپذیر است و نه قابل تطمیع. اکنون زمان آن است که دنیا بفهمد قدرت واقعی، نه در موشک و جنگنده، بلکه در اراده ملتها نهفته است.
- نویسنده : سعید پارسا
- منبع خبر : سایت راه نو
Thursday, 10 July , 2025