اعضای نگونبخت گرفتار در اردوگاه مانز، بدلیل سالها اسارت و قطع ارتباط با دنیای بیرون هرگز گذر زمان را درک نمی کنند. به همین دلیل هم هست که آنها از مراسمی که رهبران نادان و ابله مجاهدین تحت عنوان تحویل سال نو که کاملا جنبه تبلیغاتی دارد، تدارک دیده و به آنها تحمیل می شود، هیچ لذتی نمی برند.

نوروز نخستین روز سال خورشیدی برابر با یکم فروردین، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است.

اما اردوگاه مانز در آلبانی که تعداد قابل توجهی از اعضای پیر و سالمند مجاهدین با هویت ایرانی در آن نگهداری می شوند،  تنها جایی در جهان هستی است که تحویل سال نو و تبریک عید در آن معنا و مفهوم خود را از دست داده است.

این یکی از پدیده های نادر در جهان است. اعضای نگونبخت گرفتار در این اردوگاه،  بدلیل سالها اسارت و قطع ارتباط با دنیای بیرون هرگز گذر زمان را درک نمی کنند. به همین دلیل هم هست که آنها از مراسمی که رهبران نادان و ابله مجاهدین تحت عنوان تحویل سال نو که کاملا جنبه تبلیغاتی دارد، تدارک دیده و به آنها تحمیل می شود،  هیچ لذتی نمی برند.

در اردوگاه مانز آلبانی نفس زندگی وجود ندارد؛ نه فریاد کودکی به گوش می رسد، نه آوای فروشنده ای، نه صدای پدر و مادری و نه غوغای بازاری،  گویی اینجا آخر دنیاست ، زخمی ناسور و بهبود نیافتی.

آنها هرگز نشستن بر سر سفره هفت سین با خانواده را تجربه نکرده اند. عیدی دادن، عیدی گرفتن، و سین هایی که دهه هاست دیگر  با آنها انسی ندارند و به فراموشی سپرده شده است.

ساخت بازارچه های کاذب جهت تداعی بازهای سنتی ایران که فروشنده و خریدار هر دو از نگونبختان اردوگان مانز هستند ،  از عجایب دوران بشمار می رود. هیچ چیزی واقعی و بر سرجای خود نیست. تا چشم کار می کند فریب و دغل کاری است.

پولی در کار نیست، و صرفا تکه کاغدهایی که دست ساز است، و عددی روی آن نوشته شده است  که نقش پول را داشته و میزان اعتبار آنرا برای خریدار  مشخص می کند و این توهین به صدهها پیرمرد و پیرزن گرفتار در این اردوگاه است.

اعضای نگوبخت گرفتار در مجاهدین، دهه هاست با زیست اردوگاهی چه در خاک عراق و اکنون در خاک آلبانی به یک پدیده خاص در علم روانشانسی تبدیل شده اند، بنحویکه حتی خیلی از آنها بدلیل ترس و وحشتی که از جامعه در وجودشان ایجاد شده، چنین زندگی را ترجیح می دهند و  این یک فاجعه انسانی است که توسط رهبران مجاهدین طی دهه های گذشته رقم خورده است.

احساس دوگانه ای وجود دارد. در این سو ، خانواده های دردمند اما امیدوار ، که شب و روز برای آزادی فرزندانشان از هیچ تلاشی مضایقه نمی کنند و اکنون هم در روزهای آغازین سال نو به یاد عزیزانشان بوده و  آرزو می کنند که بزودی آزاد شده و به نزد خانواده هایشان بازگردند.

در سوی دیگر هم صاحبان قدرتی وجود دارد که انسانیت را گروگان امیال و خواسته های سیاسی خود کرده و گوش هایشان را بر آواهای کمک خواهی زنان و مردانی که سالهاست این چنین در بند یک فرقه مخوف و جنایتکار نگه داشته شده اند ، بسته اند.

این همان زندگی برزخی و انتظار است که سران فاسد و بدنام مجاهدین دهه هاست برای خود و اعضای نگوبخت گرفتار در این فرقه رقم زده اند تا به سرانجامی که نهایت آن گورستان است ختم گردد و پرونده شان برای همیشه بسته شود.

  • نویسنده : علی صدر
  • منبع خبر : سایت راه نو