شايد باور كردن اين موضوع براي كساني كه از دور سازمان را مي شناسند خيلي سخت و حتي غيرقابل قبول باشد و نشود باور كرد كه مجاهدين در فريب كاري و شيادي تا آنجا پيش رفته اند كه براي جلب سوژه هاي مورد نظر خود از بین اسرای جنگی از نقاط ضعف آنها ماكزيمم استفاده را ميكردند.

پیشتر در قسمت های قبلی به دو  روش از شیوه های فریب در جذب نیرو توسط سازمان تروریستی مجاهدین اشاره گردید. در این قسمت به شیوه های دیگری همچون؛ جذب نیرو در محیط های دانشگاهی و جامعه متخصصین، اردوگاههای اسرای جنگ ایران و عراق و اسیران گرفتار در زندانهای سازمان در خاک عراق اشاره می گردد.

۳-  فعالیت اعضای  عضو بگیر سازمان  در محیط های دانشگاهی و جامعه متخصصین برای جذب نیرو در کشورهای اروپائی ، آمریکا و سایر کشورهایی که ایرانیان در آنها حضور داشتند: حضور اعضای عضو بگیر مجاهدین  در ملاء  دانشجویان و متخصصین ایرانی یکی دیگر از کارهایی بود که مجاهدین در راستای جذب اعضای جدید  به تشکیلات مجاهدین،  در اولویت برنامه های خارج کشوری خود قرار میدادند.

این حضور میتوانست به طرق مختلف و با استفاده از همان امکانات محیط دانشجویی و دانشگاهی و جامعه متخصصین ایرانی صورت بگیرد و سازمان تلاش میکرد دقیقا از جنس خود سوژه ولی با هویت سازمانی در جوامع آنها نفوذ کند. خیلی از اعضای حرفه ای سازمان بدلیل اهدافی که داشتند تلاش میکردند بصورت دانشجو و متخصص در جمع دانشجویان و متخصصین حضور فعال داشته باشند و بسته  به وضعیت سوژه که میتوانست پروسه جذب کوتاه مدت و یا طولانی مدتی داشته  باشد فعالیت خود را  شروع میکردند. حتی در این رابطه تشکل هایی هم ایجاد میکردند که هر چند به ظاهر تشکیلات دانشجوی و یا مربوط به جامعه متخصصین بود ولی در پشت پرده باز سازمان بود که عمل میکرد و تمامی این تشکل ها وسیله ای برای جذب بیشتر از جامعه متخصصین  محسوب میشد.

معمولا درخواست همکاری از سوژه مورد نظر از چیزهای خیلی ساده شروع و به مراحل پیچیده تری تداوم مییافت و بسته به شرایط، نفر  عضو بگیر بایستی تلاش میکرد که نظر فرد مورد نظر را به سمت سازمان جلب کند.

مثلا روزانه و بطور مرتب فرد را در جریان اخبار فعالیت های سازمان می گذاشت و نسخه ای از انتشارات سازمان مثل نشریه و یا بروشور و . . .  را دراختیار او قرار میداد.  بتدریج فرد مورد نظر به جلسات و اکسیونهایی که از طر ف سازمان برگزار میشد دعوت میشد تا هر چه بیشتر با نظرات و محیط های فعالیت سازمان آشنا شود و متناسب با میزان کشش سوژه  سازمان تلاش میکرد که  هرچه  بیشتر او را در  جمع فعالیت های سازمان شرکت بدهد. تا بدین ترتیب سوژه به نقطه برسد که بشود او را به منطقه اعزام کرد و خیلی از کسانی که بدین شیوه به عراق اعزام شده بودند تنها فقط برای چند ماه خواسته بودند که به عراق بروند ولی برای چندین سال دیگر در آنجا ماندگار شده بودند.

سازمان در جذب متخصصین تا حدود زیادی موفق بود و آنچه که در تمامی این فعالیت ها بعنوان نخ نبات این گونه فعالیت ها  عمل میکرد جلب اعتماد سوژه  توسط سازمان بود و وقتی افراد به نقطه ای می رسیدند که به سازمان اعتماد میکردند دیگر راه برای انبوهی سواستفاده  تشکیلات از سوژه باز میشد و این سو استفاده از یک کمک ساده  امکاناتی و یا مالی  گرفته و  تا پای دادن جان  در راه اهداف فرقه ختم میگردید.

۴ – اجرای طرحهای فریب در اردوگاههای اسرای جنگ ایران و عراق و جذب آنها به تشکیلات مجاهدین

رجوی در راستای پیشبرد اهداف فرقه ای خود از هیچ چیز نمی گذشت و به  هیچ کس هم رحم نمیکرد. در همین رابطه اسرای جنگ ایران و عراق نیز از دستبرد رجوی در امان نماندند  و با بکار گیری غیر انسانی ترین شیوه ها پای  آنها را نیز  به قرارگاه اشرف کشاند تا آنها را نیز قربانی مطامع فرقه ای خود کند.

دولت عراق در قبال خوش خدمتی های اطلاعاتی و همکاری کامل سازمان،  تسهیلاتی  را   نیز در زمینه های مختلف برای آنها  فراهم میکرد  و به درخواست های مجاهدین  پاسخ مثبت میداد . در رابطه با اسرای جنگ ایران و عراق نیز پاسخ دولت عراق در مقابل درخواست رجوی مثبت بود و صدام به ارگانهای ذیربط خود دستور همکاری لازم را با تشکیلات مجاهدین داده بود.

بنابراین سازمان دست بازی در مراجعه به اردوگاه اسرای جنگ ایران و عراق داشت و تلاش میکرد با تبلیغات وسیعی که در اردوگاهها راه انداخته بود اسرا را به سوی خود جلب کند به آنها قول داده بود که در صورت فراهم شدن شرایط آنها را به ایران بازگرداند حتی  به آنها  گفته بود که از مقامات عراقی خواهد خواست برای کسانی که از سازمان جانبداری میکنند در اردوگاه تسهیلات رفاهی مناسبی را در اختیارشان بگذارد . لذا اکیپ های سازمان تقریبا هر روز در اردوگاههای مختلف اسرا در سراسر عراق تردد داشته و اهداف خود را پیش می بردند.

در تمامی اردوگاهها دیدن سیمای مقاومت – برنامه تلویزیونی مجاهدین آزاد بود و سازمان از این طریق درصدد جلب هواداران جدید برای خود بود.

قولِ دادن خدمات پزشکی بیشتر و مداوای بیماری اسرا و دادن امکانات رفاهی بیشتر در سازمان و . . .  از بخش های تکمیلی تبلیغات مجاهدین برای جلب اسرا بود.

شاید باور کردن این موضوع برای کسانی که از دور سازمان را می شناسند خیلی سخت و حتی غیرقابل قبول باشد و نشود باور کرد که مجاهدین در فریب کاری و شیادی تا آنجا پیش رفته اند که  برای جلب سوژه های مورد نظر خود از بین اسرای جنگی از نقاط ضعف آنها ماکزیمم استفاده را میکردند. که در این رابطه اشاره به برخی شگردهای مجاهدین در رابطه با اسرای جنگی شنیدنی است.

تقریبا در نیمه  دوم سال ۱۳۶۸ پروژه آوردن تعدادی از اسرای جنگی ار اردوگاههای عراق در دستور کار قرار گرفت همچنانکه توضیح دادم سازمان پیشاپیش زمینه  های لازم را در این رابطه بوجود آورده بود.

سازمان بخوبی میدانست که اصلی ترین مشکل اسرا در اردوگاههای عراق؛ بدرفتاری مسئولین اردوگاه با آنها،  نبود امکانات رفاهی، امکانات صنفی  و پزشکی  است  و بشدت اسرا از نبود این امکانات رنج می برند. بنابراین سازمان مشخصا در رابطه با اسرا به این ترفند متوسل شده و به آنها وعده رسیدگی های پزشکی و صنفی میداد حتی در برنامه های سیمای مقاومت که میدانست در اغلب اردوگاهها ، اسرا آنرا می بینند شروع کرد به تهیه برنامه هایی در رابطه با امکانات رفاهی که در سازمان وجود دارد و اولین فیلمی را هم که در این رابطه نشان داد مربوط به فعالیت آشپزخانه ارتش آزادیبخش بود. سازمان از نشان دادن این فیلم ها تحت عنوان «گزارش از ارتش آزادی» اهداف مشخصی را دنبال میکرد . سازمان تلاش میکرد به اسرا بگوید که اگر شما به سازمان بپیوندید تمامی مسائل شما حل خواهد شد. سازمان میدانست آنها انسانها عادی جامعه بوده و حتی به سازمان به دیده دشمن نگاه میکنند پس هرگز از باب ایدئولوژی و مبارزه نمی تواند به آنها نزدیک شود و وارد شدن از نقاط ضعف آنها یعنی مسائلی که در اردوگاه آنها را رنج میدهد بهترین راه کار برای جلب آنها خواهد بود. حتی سازمان تلاش میکرد  از مسائل عاطفی آنها نیز سواستفاده کرده و اینطور نشان میداد که اگر به سازمان بیایند امکان تماس تلفنی آنها با خانواده هایشان فراهم خواهد شد.

بنابراین سازمان با فریب و ریاکاری تمام و با بکارگیری انواع شگردها توانست تعداد زیادی از اسرا را وارد تشکیلات مجاهدین کند. هرچند مسئله اسرا کمی پیچیده بود و پای صلیب سرخ هم در میان بود و حتی  بعدها تعدادی از آنها به ایران بازگشتند ولی سازمان توانست خیلی از آنها را فریب داده  و در تشکیلات نگه دارد .  بنحویکه آنها در مصاحبه نماینده صلیب با آنها برای رفتن به ایران جواب منفی بدهند.   آنها وقتی متوجه ترفند تشکیلات شدند  که دیگر دیر شده بود و خیلی از آنها تنها توانستند در جریان سقوط صدام و با آمدن به کمپ آمریکائیان مجددا به ایران و نزد خانواده هایشان و پس از چندین  سال دوری  برگردند و خیلی هایشان هم قربانی اهداف فرقه رجوی شده  و در عملیات مختلف  کشته شدند.

۵-  فریب دادن اسرا  در زندانهای سازمان، (نفرات اسیر شده در نبردهای  بین سازمان و  ارتش و  سپاه  در مناطق مرزی )

این شیوه جذب نیز در رابطه با اسرایی بکار گرفته میشد  که توسط سازمان و  در درگیری با نیروهای رژیم در مناطق مرزی  اسیر شده بودند.

در این شیوه نیز اصلی ترین شگرد و شیوه جذب؛  دادن امکانات رفاهی در زمینه های صنفی،  پزشکی ،  استفاده از رادیو و تلویزیون و آزادی عمل اسرا در استفاده از هواخوری و مسائل دیگر بود و سازمان تلاش میکرد برای جذب این طیف از اسرا در کادر استانداردهای بین المللی و حتی بیشتر از آنها به اسرا خدمات رسانی کند. سازمان تلاش میکرد با اسرا بفهماند علیرغم اینکه شما در دست ما اسیر هستید و ما می توانستیم شما را در همان صحنه رزم بکشیم ولی اینکار را نکردیم و این شیوه کار رهبری ماست .

بتدریج سازمان تلاش میکرد در ظرفی که ایجاد کرده بود اهداف خودش را پیش ببرد و برای اسرا نوارهای ویدئویی از شکل گیری سازمان و شناساندن رهبری فرقه را در برنامه آنها می گذاشت . رفتار مهربانانه زندان بانها و سایر خوش رفتاریها باعث میشد که اسرا خود را خیلی  نزدیک به تشکیلات فرقه بدانند و بدین ترتیب سازمان زمینه جذب آنها را فراهم میکرد.

این شیوه کار همچنانکه قبلا هم توضیح دادم یک عنصر کلیدی داشت و آنها اینکه سازمان تلاش میکرد یک نوع بلاتکلیفی را در ذهن اسرا نسبت به زمان آزادی شان ایجاد کند یعنی اسرا هرگز نمی دانستند کی و چگونه و با چه معیار و شاخص هایی آزادی شان محقق خواهد شد  و از طرف دیگر سازمان تلاش میکرد  مدینه فاضله ای را از سازمان در ذهن آنها ایجاد کند که باعث جذب اسرا به تشکیلات شود.

علت اینکه سازمان  روز آزادی اسرا  را مشخص نمی کرد این بود که تلاش داشت هر طوری شده آنها را جذب سازمان کند و  آنها در نقطه ای در مقابل یک تصمیم قرار بگیرند.

بنابراین سازمان  تلاش میکرد از یک سو با دادن انبوه امکانات رفاهی و صنفی و پزشکی به آنها و از طرف دیگر با کار  ایدئولوژیک و ایجاد تغییر در باورها و اندیشه اسرا  آنها را برای ماندن در تشکیلات ترغیب کرده و آنها را  به نقطه انتخاب و البته با هدف ماندن در تشکیلات  بکشاند.

بنابراین مجموعه اینها باعث میشد  که اسرا در یک نقطه اعلام کنند که میخواهند به سازمان بپیوندند  و این همان نقطه مطلوب و دلخواه تشکیلات بود تا بدین ترتیب اسرا را به کام تشکیلات فرقه ای  خود بکشد.

و این پروسه از چند ماه گاه  تا  چندین ماه هم طول میکشید و بالاخره سازمان کار خودش را میکرد.

ادامه دارد

لینک به: فرازهایی از تاریخ خیانت بار مجاهدین (۵)؛ قسمت سوم

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو