. . . آنها برای چندین ماه در چنین وضعیت وخیمی در زندان ابوغریب بسر می بردند. بیماری، سوتغذیه و . . . از جمله عوارض حضور در  این زندان بود. تا اینکه روزی با دیدن یک ایرانی در زندان که بعدها فهمیدیم وی نماینده مجاهدین است، ما را از زندان ابوغریب تحویل و به محلی بنام قرارگاه اشرف بردند. و این آغاز اسارت دیگری درخاک عراق بود. آنها هرچند قول داده بودند که ما را به اروپا بفرستند ولی هرگز چنین اتفاقی نیفتاد.

امروز بعد از ظهر آقای قاسم خسروی با هدف پیدا کردن راهی برای تماس و یا ملاقات با برادرش اکبر خسروی، اسیر در اروگاه فرقه رجوی در آلبانی، در دفتر انجمن نجات استان آذربایجانغربی حضور و با مسئول این دفتر به گفتگو و تبادل نظر پرداخت.

آقای خسروی گفت: علیرغم تمامی محددویت هایی که توسط سران مجاهدین در خاک آلبانی  برای اعضای این گروه ایجاد شده است، ما خانواده ها برای رسیدن به خواست های قانونی و مشروع خود از پای نخواهیم نشست.

تماس تلفنی  و ملاقات از ابتدایی ترین حقوق مسلم هر خانواده دردمندی است که عزیزی از خود را در بند این گروه خشونت طلب و  فرقه گرا دارد.

گفتگو با آقای قاسم خسروی

وقعا جای تعجب است کسانیکه اعضای خود را اینگونه در بیابانهای آلبانی به بند کشیده و در حصاری از سیم های خاردار و موانع سخت بتونی قرنطینه کرده اند، و حتی رسیدگی های جدی پزشکی را نیز از آنان دریغ می کنند، در وقاحت و پررویی تمام شعار آزادی ایران و دموکراسی سر می دهد. تا اگر امروز عضوی از تعدادی از خانواده های ایرانی را در بند خود دارند، در فردای فرضی جمعیتی به وسعت ایران را نیز به بند بکشد؟

آقای خسروی گفتند؛ برادرش هرگز فردی سیاسی نبود. وی در سن ۱۷ سالگی و در حالیکه در کلاس سوم دبیرستان در شهر نقده  مشغول تحصیل بود، در شهریور سال ۱۳۷۰ به همراه یکی از دوستانش برای رسیدن به شرایط مطلوب و کسب درآمد بیشتر می خواستند از طریق مرز عراق به کشورهای اروپایی بروند.

از آقای خسروی پرسیده شد چگونه از این موضوع مطلع شدند؟ وی گفت: برادرش نامه ای از خود بجا گذاشته بود. وی در آن نامه نوشته بود؛ «من و دوستم برای کار می خواهیم به اروپا برویم و حتما روزی برخواهیم گشت. در آنجا کاری خوب و پردرآمدی پیدا می کنیم تا خانواده خود را از نظر مادی تامین کنیم.»

از آن تاریخ به بعد ما دیگر از وضعیت وی هیچ اطلاعی نداشتیم. تا اینکه دوستش در تابستان سال ۱۳۸۳ یعنی بعد از ۱۳ سال حضور در قرارگاه اشرف فرار کرده و خود را به نیروهای آمریکایی مستقر در این قرارگاه می رساند. تا از دست مجاهدین در امان بماند.  تا اینکه در اسفند ماه همان سال بواسطه نیروهای آمریکایی وارد خاک ایران می شود.

ایشان به ما تعریف کرد که او و اکبر پس از ورود به خاک عراق در منطقه مرزی توسط نیروهای عراقی دستگیر و به زندان مخوف ابوغریب برده می شوند. در آنجا به مسئولین زندان می گویند که قسط رفتن به اروپا را دارند. مامورین زندان حرفهای آنها را قبول نمی کنند. لذا شکنجه و اذیب و آزارهایی که انسان از بیان آنها شرم دارد، شروع می شود. آنها برای چندین ماه در چنین وضعیت وخیمی در زندان ابوغریب بسر می بردند. بیماری، سوتغذیه و . . . از جمله عوارض حضور در  این زندان بود. تا اینکه روزی با دیدن یک ایرانی در زندان که بعدها فهمیدیم وی نماینده مجاهدین است، ما را از زندان ابوغریب تحویل و به محلی بنام قرارگاه اشرف بردند. و این آغاز اسارت دیگری درخاک عراق بود. آنها هرچند قول داده بودند که ما را به اروپا بفرستند ولی هرگز چنین اتفاقی نیفتاد.

مسئول انجمن نجات نیز گفتند. موارد اینچنینی زیاد است. خیلی از اعضای این گروه به میل و اختیار خود در قرارگاه اشرف حضور نیافتند.

از سال ۱۳۶۳ به این سو و پس از استقرار کامل مجاهدین در خاک عراق و پناه بردن رهبران مجاهدین به دیکتاتور بدنام این کشور یعنی صدام حسین ، افراد متعددی به دلایل مختلف به پادگان اشرف راه یافتند. برخی ها بدلیل گرایشات التقاطی عضو  سازمان مجاهدین خلق شدند، برخی ها به امید یافتن کار در کشورهای همجوار، سر از پادگان اشرف در آوردند. و گروه آخر تعداد معدودی از اسرا بودند که با هدف تغذیه بهتر و پیدا کردن راهی برای رهایی از فشارهای اردوگاههای جنگی صدام به فرقه رجوی پیوستند.

نهایت امر اینکه، هر کس با هر انگیزه و به هر شکلی که وارد پادگان اشرف شد پس از مدتی و بدلیل مشاهده خیانت های رهبران فرقه رجوی و همکاری تمام عیار نظامی – اطلاعاتی  آنان با صدام حسین، همگی به یک نتیجه واحد و مشترک رسیدند و آن اینکه  قرارگاه اشرف آن جائی نبود که آنها تصورش را  میکردند.

در حال حاضر نیز وقتی آمار مربوط به فرار  اعضا از مجاهدین را نگاه می‌کنیم، متوجه رشد قابل توجه آن در طول مدت حضور اعضای این گروه در آلبانی می‌شویم. فرار بیش از ۴۰۰ تن در طول مدت کوتاهی از ورود سازمان به آلبانی نشان می‌دهد؛ حیات سازمان تنها در قرنطینه کامل اعضا و قطع ارتباط آنها از دنیای بیرون معنی و مفهوم پیدا می کند. افشای طرح اتاق کامپیوتر و تشکیل یگان سایبری مجاهدین در خاک آلبانی که اخیرا سرو صدای زیادی هم  پیدا کرده است، ضمن افزوده شدن رسوایی دیگری در پرونده ضخیم وطن فروشی این گروه نشان داد، بیش از آنکه این گونه فعالیت ها – یعنی ارتباط با دنیای بیرون و دسترسی اعضا به اینترنت – برای مجاهدین دستاورد داشته باشد، ضربه‌ای بر پیکره فرتود این فرقه تروریستی محسوب می شود که جدایی اعضاء از تشکیلات مجاهدین و فروپاشی این گروه  را فراهم آورده است.

در انتهای این گفتگو آقای قاسم خسروی با تقدیم نامه ای خطاب به آقای دکتر ظریف، خواستار پیگیری مطالبات خانواده ها توسط وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از کشور آلبانی شدند.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : سایت راه نو