روزی روزگاری نه چندان دور رجوی هوای «رهبر شدن» به سرش زد، و با یک ازدواج غیر متعارف با مریم رجوی خود را از سمت مسئول دفتر سیاسی مجاهدین به «رهبر» مجاهدین ارتقا داد و زودی نگذشت که شعار «ایران رجوی، رجوی ایران» را در دامنه کوهها در خاک عراق نوشت و نهایتا شد «رهبری» که با امام زمان در ارتباط است و آن بلایی را سر اعضای مجاهدین آورد که امروز زبانزد خاص و عام  است.

از طلاق اجباری بین زوجین اعضای مجاهدین، درآوردن رحم زنان و سپس تشکیل حرمسرا تحت پوشش «شورای رهبری» و انجام انبوه کثافت کاری  دیگر که در اتاق های خواب «رهبر» در کاخ پارسیان در خاک عراق رقم می خورد.

اکنون این مردک کوتوله فریبکار که در سن ۷۷ سالگی بسر می برد و  بعد از انبوه دغل کاری و رهبر بازی و وعده های سرخرمن به اعضای نگونبخت، با وطن فروشی های بی حد و حصر،  بدلیل عارضه پیری و بیماری که قیافه کریه المنظری هم پیدا کرده نه تنها جرات ظاهر شدن در بیرون را ندارد حتی اجازه نداده تا یک عکس حتی با رتوش نیز ار وی به بیرون درز کند.

اکنون ربع پهلوی هم به شکلی دیگر و البته مضحک،  دارد همین مسیر  را طی می کند. او هم اکنون در سن پیری از شاهزاده‌گی به «خدایی»  رسیده است.

اخیرا جمعی از سلطنت‌طلبان با برگزاری تجمعی در ژنو شعار «خدای هر ایرانی، کینگ رضا پهلوی»! سر دادند.

بنابراین می توان گفت ویژگی مشترک رضا پهلوی با رجوی این است که هر دوی آنها رهبران خودخوانده صرفا برای اطرافیان خود هستند.

آنها سالها تلاش کرده اند خود را بعنوان رهبران ایرانیان جا بزنند. اما وضعیت فلاکت بارشان نشان می دهد که آنها در تشکیل جریان مردمی در فضای سیاسی – اجتماعی ایران شکست خورده اند. و صرفا به درد موزه عبرت برای نسل های آینده می خورند.

حرف آخر اینکه سر دادن شعار «ایران رجوی ، رجوی ایران» توسط مجاهدین و درست کردن «رهبر» از رجوی  و شعار «خدای هر ایرانی، کینگ رضا پهلوی» نشان‌دهنده اشتراکات ایندو گروه در دو سر طیف خودشیفتگی، و «حقارت درونی و از دست دادن وجاهت تمدنی» آنهاست.