برگ هایی از تاریخ خیانت بار مجاهدین
اولین ملاقات مجاهدین با نیروهای آمریکایی در قرارگاه علوی
منبع: کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط»
تالیف: سیدحجت سیداسماعیلی – نوبت چاپ: دوم، پائیز ۱۳۹۶ – چاپ و صحافی: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
(خلاصه ای از صفحه ۸۲۹ تا ۸۴۲)
مقدمه:
در آستانه حمله آمریکا به عراق صدیقه حسینی عضو شورای رهبری مجاهدین مسئولیت دو ارتش سوم و یازدهم که در قرارگاه علوی از فیلق (سپاه) دوم عراق مستقر بودند را بعهده گرفت.
بدلیل مصون ماندن از حملات احتمالی هوایی، در عصر روز ۲۷ اسفند ۱۳۸۱ این قرارگاه تخلیه و نیروها در بیابانهای منطقه امام ویس که از قبل شناسایی شده بود، مستقر شدند.
از حمله آمریکا به عراق تا سقوط صدام حسین زمان زیادی نبرد و بالاخره صدام حسین در طول سه هفته پس از حملهٔ آمریکا و همپیمانانش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰۰۳) سقوط کرد.
سازمان تصمیم گرفت نیروهای خود را که در بیانانها و دامنه های کوههای حمرین پراکنده و در وضعیت بلاتکلیف باقی مانده بودند، با توسل به نیروهای آمریکایی از حملات مردم خشمگین عراق، بویژه مناطق کردی که در کشتار مردم این منطقه صدام حسین را همراهی کرده بودند، در امان نگه دارد.
آنچه که ذیلا آورده می شود خلاصه ای از ماجرای ملاقات مسئولین سازمان به فرماندهی صدیقه حسینی با فرماندهی نیروهای آمریکایی در قرارگاه علوی است.
. . . سازمان تصمیم می گیرد نیروهای تحت فرماندهی صدیقه حسینی که در منطقه پراکنده بودند را به قرارگاه علوی بازگرداند.
جواد خراسان (مسئول عملیات) فرماندهی این تردد و ورود به قرارگاه علوی را به عهده داشت. من و تعدادی دیگری از افسران ستادی و بخشی از نیروهای حفاظتی وارد قراگاه علوی شدیم. . . . بلافاصله بعد از حضور در قرارگاه علوی . . . به صدیقه حسینی اطلاع داده شد که وضعیت سفید است و وی می تواند به قرارگاه علوی بیاید.
با ورود صدیقه حسینی به همراه اکیپ حفاظت او به قرارگاه علوی ما به سرعت دست به کار شده و یک سیستم فرماندهی موقت در یکی از شیارهای زمین های تپه ماهوری قرارگاه راه اندازی کردیم. چرا که قرارگاه علوی هم توسط اهالی غارت و توسط هواپیماهای انگلیسی بمباران شده بود . . . با توجه به اینکه هنوز شرایط جنگی منتفی نشده بود، تصمیم گرفتیم در همان ورودی درب شرقی یک محل موقت برای استقرار فرماندهی ایجاد کنیم.
. . . نیروها هم چنان در محل های پراکندگی زمین گیر بودند و بنا به دستور فرماندهی نیروهای آمریکایی در منطقه فیلق دوم ، سازمان حق هیچ گونه جابه جایی نیرو را نداشت. در قرارگاه علوی نیز تنها تعدادی از نفرات برای حفاظت و سیستم ستاد فرماندهی صدیقه حسینی مستقر بودند.
ستاد فرماندهی کل نیز هم چنان در وسط کوههای حمرین مستقر بود و هدایت ارتش ها را به عهده داشت .
تقریباً ظهر روز دوم یا سوم حضورمان در قرارگاه علوی بود که ارتباط تلفنی ماهواره ای بین صدیقه حسینی و مژگان پارسایی برقرار شد. من در کنار صدیقه حسینی شاهد مکالمات او با مژگان پارسایی (مسئول اول وقت سازمان) بودم و به دستور صدیقه حسینی من موظف بودم نکات مهم صحبت های وی با مژگان پارسایی را یادداشت کنم. البته قبلاً چنین چیزی رسم نبود که ما متن مکالمات را ثبت کنیم ولی بعداً متوجه شدم که با توجه به این که یک موضوع جدی یعنی ملاقات تعدادی از مسئولین سازمان با تعدادی از فرماندهان نیروهای آمریکایی در قرارگاه علوی در جریان است و با توجه به اهمیت موضوع می بایستی تمامی مکالمات ثبت شود تا بعدا بشود محتوای ملاقات را تجزیه و تحلیل کرد و گزارش تهیه نمود.
. . . مژگان که معلوم بود خط و خطوط رجوی را به صدیقه حسینی دیکته می کند، از وی می خواست هرچه زودتر محل ملاقات را آماده کنند. طبق این مکالمات قرار بود ترکیبی از فرماندهان نیروهای آمریکایی مستقر درمنطقه وارد قرارگاه علوی شده و با تعدادی از مسئولین سازمان در یکی از ساختمانهای قرارگاه که از بمباران محفوظ مانده بود ملاقات نمایند.
. . . از طرف سازمان آقایان عباس داوری – مهدی براعی – محمود عطائی – حسین مدنی – فرید سلیمانی و یکی دو نفر دیگر از بچه های سیاسی حضور داشتند. قبل از آمدن آمریکائی ها، ملاقات کنندگان از طرف سازمان از مقر مژگان پارسایی که در منطقه نزدیک قرارگاه علوی و در کوههای ارتفاعات حمرین مستقر بودند ، به قرارگاه علوی آمدند . آنها پس از صحبت کوتاهی با صدیقه حسینی سریعا به محل ملاقات رفته تا برای ملاقات آمده شوند . ارتباط آنها با صدیقه حسینی هم برقرار بوده و قرار بر این شد لحظه به لحظه ملاقات را گزارش کنند.
همه منتظر آمدن نیروهای آمریکایی بودیم . ارتباط مژگان با صدیقه حسینی مستمر ادامه داشت و صدیقه حسینی نیز خط و خطوط دریافتی از مژگان پارسایی را به عباس داوری و مهدی براعی بعنوان نفرات ارشد در ملاقات با آمریکائیان می داد. حتی بعضاً من حضوری پیام هایی را به صورت دست نوشته برای آنها می بردم و بین محل ملاقات و مقر صدیقه حسینی در تردد بودم.
خط و خطوطی که از سوی صدیقه حسینی مستمر به عباس داوری و مهدی براعی داده می شد که در این ملاقات مطرح کنند، این بود که بگوئید دشمن ما حکومت ایران است و بس ، ما با کس دیگری کاری نداریم تلاش کنید روی نقاط مشترک خودمان با آنها انگشت گذاشته و روی مشترکات حرف بزنید . . . به آنها بگوئید که ما دشمن شما نیستیم و سلاح ما فقط و فقط به سمت نیروهای ایران نشانه رفته است . ما اینجا خیلی می توانیم در شرایط جدید به شما کمک کنیم و تلویحاً خط همکاری با آنها را در شرایط فعلی عراق بدهید و بگوئید ما بهتر و بیشتر از هر گروه و تشکیلاتی می توانیم در اینجا و با توجه به شناختی که از ایران و عراقی ها داریم منافع شما را حفظ کرده و کمک تان کنیم.
علاوه بر این تأکید مژگان پارسایی این بود که به نیروهای آمریکایی گفته شود که : ما قبل از درگیری و از طریق مسئولین سیاسی خودمان (از جمله محمد محدثین و دیگر مسئولین سیاسی سازمان در خارج کشور) دولت آمریکا را در جریان بی طرفی خودمان در این جنگ قرار داده بودیم و حتی از طریق رابطین خود مختصات قرارگاههایمان را نیز اطلاع داده بودیم.
. . . سازمان از تهاجم اکراد به ویژه اتحادیه میهنی کردستان (یکتی) به رهبری جلال طالبانی خیلی می ترسید . چرا که رابطه خوبی بین سازمان و اتحادیه میهنی کردستان با توجه به سوابق امر وجود نداشت از طرفی کُردکشی سال ۱۳۷۰ در منطقه کفری به طور مضاعف بر این دشمنی می افزود و سازمان نمی خواست خودش را درگیر این مناقشات بکند به همین دلیل تلاش داشت هرچه زودتر با نیروهای آمریکایی به توافق برسد. بالآخره لحظات انتظار به پایان رسید و اکیپ نیروهای آمریکائی که حدود ۴ الی ۵ خودروی نظامی بودند از در شرقی وارد قرارگاه علوی شدند . . .
محل ملاقات کاملاً در کنترل نظامیان آمریکایی بود. هیچ کس غیر از ترکیب ملاقات کننده حق ورود به محل را نداشت و من هم به دلیل موضوع کارم که بعضاً پیامی هایی را به آنها می بردم می توانستم به این محل تردد کنم.
ملاقات حدود یک ساعت و شاید هم کمی بیشتر طول کشید . سپس نیروهای آمریکایی محل را ترک گفتند .
این ملاقات نقطه شروع ارتباط ما با نیروهای آمرکایی بود مطابق مفاد این توافقنامه بین سازمان و نیروهای آمریکایی قرار شد مطابق دستور آمریکایی ها و تحت حفاظت آنها نیروها به قرارگاه هایشان برگردند .
متعاقب این توافقنامه مژگان پارسایی دستور انتقال ارتش هایی که از اشرف به این منطقه و جهت پراکندگی آمده بودند را به فرماندهان آنها صادر کرد و به تدریج ارتشهایی که در این منطقه پراکنده شده بودند به قرارگاه اشرف منتقل شدند . . .
به دنبال این توافق که سازمان خود را به طور موقتی هم شده از یک سرنوشت محتوم به مرگ نجات داد. یعنی در انتخاب بین بد و بدتر ، موقتاً بد را انتخاب کرده بود . . . البته این برای رجوی یک پیروزی بود چرا که حیات او همیشه در گرو این بود که در هر لحظه به یکی آویزان باشد و چه افتخار بزرگتر از این که او خودش را به آمریکا آویزان کند.
نیروهای آمریکایی توافق کردند که ارتش سوم و یازدهم به همراه زرهی و کلیه تجهیزات و سلاحهایشان مطابق برنامه ای که آنها مشخص می کنند با اسکورت نیروهای آمریکایی وارد قرارگاه علوی شوند . . . بالآخره روز موعود فرا رسید و ستون های زرهی هر دو ارتش با اسکورت نیروهای آمریکایی وارد قرارگاه علوی شدند.
شرایط کاملاً تغییر کرده بود. زمان بهار سال ۱۳۸۲ بود همه در ابهام و سردرگمی و به نوعی سرخوردگی به سر می بردند.
وضعیت پیش آمده همه را به نوعی تحت تأثیر منفی قرار داده بود و باعث شده بود حداقل لحظاتی را در فضای بعد از سقوط صدام به آینده و وضعیت خودشان فکر کنند که کجایند ؟ و چه می کنند ؟ و در چه مسیری دارند حرکت می کنند و خلاصه در خدمت چه کسی هستند . صدام که شریک استراتژیکی رجوی بود رفت و آیا کار تمام نیست؟ آیا آنچه باقی مانده یک نام و با سابقه بد نیست ؟ حال فاز جدید و در خدمت اربابان جدید.
. . . صدیقه حسینی دستور داد نزدیکترین ساختمان به محل فرماندهی به محل استراحت فرماندهان آمریکایی تبدیل شود. این ساختمان که در مجموعه خود سرویس های بهداشتی نیز داشت بلافاصله توسط سیستم تدارکات قرارگاه برای نیروهای آمریکائی (سلسله مراتبی که طرف حساب ستاد فرماندهی مجاهدین در قرارگاه علوی بود) راه اندازی گردید . . .
فرماندهان، افسران و سربازان آمریکایی که در علوی حضور داشتند نورچشمی های جدیدی بودند که باید ماکزیمم رسیدگی های صنفی و خدماتی به آنها انجام می گرفت. علاوه بر این به محل استقرار آنها حفاظت ویژه ای هم اختصاص داده شده بود که نفرات حفاظت افراد مشخص و با سطح تشکیلاتی بالا بودند که مشخصاً توسط خود صدیقه حسینی و یا فرماندهان دو ارتش سوم و یازدهم انتخاب شده بودند . هرچند که خود نیروهای آمریکایی حفاظت محلی خودشان را تامین می کردند .
در کنار همه این خوش خدمتی ها، کار اصلی ستاد فرماندهی کسب آمادگی برای اولین ملاقات حضوری صدیقه حسینی با فرماندهی نیروهای آمریکائی این منطقه بود. بدین ترتیب دستگاه کاری جدید سیستم های مختلف ستاد فرماندهی نیز با این ملاقات تعریف میشد.
برنامه ملاقات شامل ترتیب دادن یک ناهار ایرانی مفصل برای پذیرایی و سپس یک ملاقات اطلاعاتی بود. ناهار مفصلی آماده شده بود. سر ظهر نیروهای آمریکایی با دو دستگاه هومر به محل ملاقات رسیدند. صدیقه حسینی به گرمی از آنها استقبال کرد. بعد از صرف غذا آنها به محل ملاقات راهنمایی شدند. در این ملاقات صدیقه حسینی سعی کرد خیلی کوتاه سازمان را برای آنها معرفی کند. آنها نیز سؤالاتی حول سازمان می کردند.
نیروهای آمریکایی هیچ اطلاعاتی حول وضعیت موجود، اعم از منطقه حضورشان، آداب و سنن قبایل و تیره های مختلف قبیله ای مردم عراق نداشتند و نیاز داشتند اطلاعاتی را حول آنها کسب کنند . در این رابطه صدیقه حسینی به آنها گفت ما اطلاعات منطقه را در اختیار شما قرار می دهیم. هم چنین به آنها قول داده شد هرگونه تحرک و فعالیتی هم از طرف نیروهای ایرانی و عناصر وابسته به آنها در منطقه وجود داشته باشد حتماً به آنها اطلاع خواهیم داد . به عبارتی این ملاقات شروع همکاریهای اطلاعاتی بین سازمان و نیروهای آمریکایی در منطقه بود.
در این ملاقات به نیروهای آمریکایی اطمینان داده شد که نگران وضعیت منطقه نباشند و ما آنها را خیلی زود نسبت به وضعیت منطقه آشنا خواهیم کرد و آنها هم هرگونه سؤال و ابهامی داشته باشند می توانند از ما پاسخ آن را بگیرند .
این ملاقات برای سازمان در منطقه خیلی حیاتی و ثمربخش بود. چرا که سازمان توانسته بود بدون از دست دادن هرگونه فرصتی برای خود صاحب جدیدی پیدا کند. به دنبال این ملاقات در واقع خط و خطوط کار اطلاعاتی سازمان هم در علوی مشخص میشد. دیگر از کار کردن روی طرح سرنگونی خبری نبود. کار اصلی سیستم اطلاعات جمع آوری اخبار و اطلاعات حول نیازهای اطلاعاتی آمریکایی ها در منطقه و حتی نیروهای طرفدار صدام بود . تیم های خبری را بیش از بیش در منطقه فعال کرده و آنها موظف بودند بلافاصله پس از بازگشت به قرارگاه به اتاق اطلاعات آمده و گزارش خود را بنویسند . این گزارشات روزانه سرجمع شده و تبدیل به یک بریف اطلاعاتی برای صدیقه حسینی می شد.
علاوه بر این ستاد در کنار همه این فعالیت ها در حال تهیه گزارش عشیره های منطقه نیز بود که می بایستی ویژگیهای آنها، عادات خاص این عشیره ها ، سران عشیره و خصوصیات فرهنگی آنها را تکمیل کرده و به نیروهای آمریکایی تحویل داده میشد. به تدریج که رابطه سازمان با نیروهای آمریکایی صمیمی تر می شد خواسته های آنها هم بیشتر و بیشتر می شد. در مقابل خدمات اطلاعاتی سازمان، آنها هم برخی مواد غذایی از سیستم خودشان را برای سازمان می فرستادند. به تدریج که زمان می گذشت نفرات پائین هم به حضور آنها در علوی و ترددهاشان به این قرارگاه عادت میکردند.
در قرارگاه اشرف نیز وضع به همین ترتیب بود. عباس داوری و مهدی براعی رابطین اصلی و کارکشته سازمان با فرماندهی نیروهای آمریکایی در کمپ اشرف بودند . فرماندهی نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف مستقر بود و هر هفته یک بریف اطلاعاتی که توسط ستاد اطلاعات تهیه می شد در اختیار نیروهای آمریکایی قرار داده می شد. حسین مدنی نیز به عنوان مترجم در این رابطه فعال بود . در قرارگاه اشرف نیز فعالیت های خبر گیری از مناطق مختلف عراق در دستگاه جدید کاری همچنان ادامه داشت .
سازمان تلاش می کرد تمامی فعالیت های مخالفین در عراق را به ایران نسبت داده و بگوید که فرماندهی تمامی این نا امنی ها در عراق دست ایران است و حتی با اطلاعات غلطی که به نیروهای آمریکایی داده میشد سازمان تلاش می کرد به این خواسته و هدف خود برسد . چرا که در شکاف بین ایران و آمریکا بود که سازمان می توانست نفس بکشد و به همین دلیل هم تمام فعالیت های سیاسی و اطلاعاتی سازمان این سمت و سو را داشت که نشان دهد عامل تمامی ناامنی ها ایران است .
سازمان حتی مقالات و تحلیل روزنامه ها و مجلاتی که در ایران منتشر می شد و بر علیه آمریکا بود را ترجمه کرده و در اختیار نیروهای آمریکایی قرارمیداد. البته گذشت زمان به ضرر مجاهدین بود. چرا که نیروهای آمریکایی در اوایل به توانمندی مجاهدین از یک سو و وضعیت درونی آنان هیچ اشرفی نداشتند ولی بتدریج که زمان میگذشت، ماهیت واقعی و اینکه سازمان تلاش می کند مجاهدین را بعنوان ابزار قدرتمندی در تغییر و تحولات عراق و ایران و حتی منطقه برای نیروهای آمریکایی نشان دهد، رنگ می باخت.
فرار مستمر نیروها از قرارگاه اشرف و پناهنده شدن آنها به نیروهای آمریکایی مستقر در این قرارگاه و مصاحبه افسران آمریکایی با این نیروها بیش از هر زمان دیگری مناسبات بغایت فرقه ای مجاهدین را افشا کرد. بنحویکه مجموعه این اطلاعات منجر به انتشار سند محکمی با نام «مجاهدین خلق در عراق، یک معمای سیاسی» توسط انستیتوی تحقیقات دفاعی ملی آمریکا ( RAND) گردید. این سند به عنوان یک مدرک عمومی مؤسسه RAND در سایت www.rand.org در اختیار عموم قرار داده شد.
- نویسنده : هیات تحریریه
- منبع خبر : سایت راه نو
Wednesday, 4 December , 2024