در تاریخ شهریور ماه ۱۳۵۹ با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب غرب ایران، جنگ ۸ ساله حکومت صدام حسین علیه ایران آغاز شد.
تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران، یکی از طولانیترین جنگهای قرن حاضر به شمار میآید. این در حالی بود که در این جنگ به شدت نابرابر، حکومت بعث عراق از یک طرف مورد حمایت وسیع و همهجانبه ارتجاع عرب و کشورهای غربی قرار داشت که مصمم بودند به هر نحو ممکن با استفاده از جاه طلبی و بلندپروازی صدام حسین، رئیس جمهور خودکامه و دیکتاتور عراق، انقلاب ایران را سرکوب و یا حداقل منزوی و ساکت کنند.
از سوی دیگر سازمان مجاهدین بعنوان بزرگترین گروه ایرانی در پی شکست ماجراجویی مسلحانه این گروه در سی خرداد ۱۳۶۰ برعلیه انقلاب ایران، بعنوان ستون پنجم، در خدمت اطلاعاتی و عملیاتی دیکتاتور عراق درآمده و در سال ۱۳۶۵ رسما به ارتش صدام پیوست.
حال بعد از گذشت چهل سال از آغاز جنگ ایران و عراق، رهبران فاسد و بدنام مجاهدین به فکر پاک کردن جنایات های تاریخی شان در حق مردم ایران افتاده اند.
سایت رسمی مجاهدین در تاریخ ۹۹/۰۲/۲۶سعی کرد از زبان رهبر شیاد این گروه تمام کثافتکاریها، جنایات و خیانت های مجاهدین در دوران ۸ سال جنگ ایران و عراق را در بازی با کلمات بپوشاند.
لذا متن سخنرانی مسعود رجوی در تاریخ مرداد ۱۳۹۲ را درج و این گفته وی که « صورت مساله، مقاومت کردن یا مقاومت نکردن در برابر این رژیم است . . . » را برجسته کرد.
مظلوم نشان دادن صدام، مقصر دانستن ایران بعوان آغازگر جنگ، و تلاش برای تحریف تاریخ بخشی از رسالت این گروه جنایتکار است تا با جعل و روایت های وارونه خیانت های سالیان این گروه را از چشم مردم و نسل جوان کشورمان دور نگه دارد.
این گروه مزدور و خائن تلاش کرد در سایت های وابسته به خود از جمله سایت موسوم به « ایران افشاگر » با درج مطالبی با قسمت های مختلف تحت عنوان « جنگ تحمیلی آنچه باید درباره آن بدانیم – آیا جنگ رژیم ایران با عراق اجتناب ناپذیر بود؟ و یا « مجاهدین خلق، ستون پنجم یا میهنپرست » !!! تاریخ را تحریف و خیانت های این مزدوران بدنام را در زیر کلماتی همچون « میهن پرست » دفن کنند تا گندابش بیش از این عاملگیر نشود.
آنان هرچی خواستند نوشتند الا دریغ از کلمه ای که بتواند در پاسخ به سوالات زیر باشد:
1 – چرا مجاهدین به ارتش صدام پیوست و همراه با نیروهای ارتش این کشور بر علیه هموطنان و حافظان این مرز و بوم جنگید و هرچه توانست کُشت؟
۲ – آیا مخالفت با دولت ایران و حتی اعلام جنگ مسلحانه با آن می تواند مزدوری و بازی کردن نقش ستون پنجم برای صدام حسین و النهایه پیوستن به ارتش وی را توجیه کند؟
۳ – آیا در جهان اپوزیسیونی را سراغ دارید که برای رسیدن به حاکمیت بخواهد با دشمن مردم کشورشان همکاری نظامی کرده و با کسانی که از مرزهای کشورشان دفاع می کنند جنگیده و آنها را کشته و سپس اطلاعیه داده و به جنایاتشان افتخار کنند؟ و یا رهبرشان در اوج بی شرمی و دنائت به صدام پیشنهاد موشک باران شهرهای ایران را بدهد؟
۴ – کدام گروه می تواند اینقدر وطن فروش باشد که از اسرای ایرانی در اردوگاههای جنگی عراق نیروگیری کرده و آنان را وادار به کشتن همرزمان دیروزشان که از کشورشان دفاع می کنند بکنند؟
روایت واقعی از عملکرد رهبران فاسد و بدنام مجاهدین بر سینه تاریخ ثبت است و هرگز از یادها نخواهد رفت.
۱ – زمانیکه مسعود رجوی با طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق در ۱۹ دیماه سال ۱۳۶۱ در پاریس دیدار کرد تا انتقال مقر «مجاهدین» به عراق را در سالهای آتی هموار کند.
نتیجه این دیدار شروع حمایت های مالی پنهان عراق از پروژه های پرهزینه « مجاهدین » مثل راه اندازی چندین پایگاه در کردستان عراق (استان سلیمانیه) و . . . ، راه اندازی ایستگاه رادیویی در خاک عراق، اسکان صدها اعضای سازمان در کشورهای اروپایی، تبلیغات رسانه ای و . . . بود.
۲ – در سال ۱۳۶۴ با توجه به اینکه جنگ در سال ششم خود قرار داشت و توازن قوا در حال تغییر به سود ایران بود. و جنگ نیز داشت از حالت فرسایشی سالهای قبل خارج می شد. مثل پیروزی بزرگ ایران در عملیات والفجر هشت که ارتباط عراق با خلیجفارس را تقریباً قطع کرد از جمله توانمندیهای ایران در جنگ با عراق را نشان میداد. همه اینها حاکی از این بود که عراق نیاز به کمک دارد و باید همه جانبه صدام حسین مورد پشتیبانی قرار می گرفت.
لذا حمایت سیاسی و نظامی جهان از عراق نیز روزبهروز افزایش یافت. کمکهای اطلاعاتی آمریکا به عراق، تسهیل در انتقال تکنولوژی پیشرفته تسلیحاتی به این کشور و نیز حمایت مالی و ارسال تجهیزات پیشرفته، ارتش عراق را به رغم آسیبهای فراوان، تقویت کرد.
۳ – در سال ۱۳۶۵ هم با رفتن رجوی همراه با باقیمانده نیروهایش از پاریس به عراق و پیوستن به ارتش صدام همسویی کامل این گروه با اربابان غربی اش در حمایت از صدام حسین در جنگ با ایران را بخوبی نشان داد.
۴ – در تاریخ ۹۹/۰۶/۳۱ شبکه خبری عراقی «الاتجاه» اسنادی را ارائه داد که نشان می دهد خانواده محمدرضا پهلوی، پس از فرار از ایران، با کمک برخی از نزدیکان «تیمور بختیار» رئیس اسبق ساواک رژیم پهلوی و «شاپور بختیار» آخرین نخستوزیر این رژیم، تلاش کردند تا صدام دیکتاتور معدوم عراق، بتواند در جنگ علیه ایران پیروز شود. بر اساس این اسناد، برخی از تجهیزات نظامی ایران در دوران محمدرضا پهلوی خریداری شده بود، با موافقت «فرح پهلوی» همسر شاه، برای بمباران شهرهای ایران به رژیم بعث عراق تحویل داده شد.
آیا این نشان نمی دهد که مجاهدین در عمل با بقایای کثیف خاندان پهلوی در ضدیت با مردم ایران هیچ تفاوتی ندارند؟
شاید بقایای خاندان پهلوی بتوانند عمل خود را توجیه کنند چرا که حکومت ننگین شان توسط مردم ایران ساقط گردیده بود. ولی رهبران مجاهدین که ادعای انقلابی گری شان گوش فلک را کر می کرد و سنگ دفاع از مردم ایران را به سینه می زدند چه توجیهی در همراهی ارتش صدام در کشتن مردم ایران دارند؟
حال سوال دیگری نیز مطرح است و آن اینکه؛ اگر ایران آغازگر جنگ بود پس چرا در هجدهم آذر ۱۳۷۰، سازمان ملل با انتشار بیانیهای به صورت رسمی صدام را آغازگر جنگ هشت ساله علیه جمهوری اسلامی ایران معرفی کرد؟
چرا خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در جریان یک گزارش رسمی به شورای امنیت اعلام کرد که عراق در سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ هجری خورشیدی به ایران حمله کرده و تجاوزگر است؟
در اوایل جنگ، در تبلیغات دولت عراق و کشورهای مخالف ایران سعی میشد که نشان دهند که شعارهای انقلاب اسلامی که خواهان الگوگیری ملت های تحت ستم از شیوه مردم ایران در مبارزه با استبداد برای رهایی و آزادی خود از حاکمیت دیکتاتورها بوده است، علت شروع جنگ بیان شود.
رهبران فاسد و بدنام مجاهدین در چهلمین سالگرد آغاز جنگ نیز، همچنان از همان استدلالات کهنه آویزان شده و سعی کردند تاریخ جنگ و خیانت های این گروه در حق مردم ایران را تحریف کنند.
حال اگر رهبران این گروه جنایتکار همچنان مصرند که صدام حسین بی گناه است و این شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود که باعث شروع جنگ شد، باید به این دو سوال زیر هم پاسخ دهند:
۱ – چرا وقتی ایران در تاریخ ۲۷ تیر ۶۷ قطعنامه را برای آتش بس پذیرفت، بلافاصله از سوی صدام نقض شد و او متوهمانه به ارتش خود و مزدوران وطن فروش مجاهدین دستور حمله مجدد به ایران را داد؟
۲ – کویتی ها چه کرده بودند که در ۱۱ مرداد ماه سال ۱۳۶۹ صدام به آنها حمله کرد و این کشور را به طور کامل اشغال و آن را استان نوزدهم عراق خواند؟ آیا رهبران کویت همراه با مردم شان هم شعارهای انقلاب اسلامی را سر داده بودند!؟
نتیجه اینکه بعد از این تجاوز بود که ورق برگشت و حتی قدرت های حامی صدام نیز از عراق روی برگردانده و نهایتا با حمله به عراق در سال ۱۳۸۱ او را سرنگون کردند. تا بدین ترتیب پرونده پر از خیانت و جنایت مجاهدین هم که در شکاف جنگ ایران و عراق و در حمایت تمام عیار صدام به حیات خائنانه خود ادامه می دادند بسته شده و راه اخراج خار و ذلیلانه باقیمانده آنان از این کشور فراهم شود.
- نویسنده : سعید پارسا
- منبع خبر : سایت راه نو
Sunday, 13 October , 2024