در سال 1371 مجاهدین برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر تعدادی از اعضای سازمان را وارد شورا کردند و به صورت فله ای عدد آنرا به 109 نفر رساندند. ولی حرص و طمع رهبری مجاهدین برای هژمونی کامل بر شورا پایانی نداشت. لذا در شهریور سال 1372 در یک حرکت مضحک و خنده دار بازهم تعداد بیشتری از اعضای مجاهدین را وارد آن کرده و تعداد آنرا به 235 نفر رساندند.

در تحلیل نهایی، تنها عاملی که می تواند اینهمه حماقت و بلاهت غیر قابل وصف رجوی و شاگرد دست آموز او مهدی ابرشمچی را پاسخ دهد توهم مالیخولیایی است که هر عمل بلاهت‎باریی از سوی خودشان را برترین و اصلح‎ترین عمل قلمداد می‎کنند!

مهدی ابریشمچی که لمپن ترین فرد و یکی از شکنجه گران در داخل تشکیلات مجاهدین محسوب می شود، مدت هاست به پاس خدمات جنایتکارانه اش سمت « رئیس کمسیون صلح » شورا را نیز با خود یدک می کشد.

وی یکی از سخنرانان در سالگرد تاسیس شورای دست ساز مجاهدین در اوایل مرداد ماه امسال  بود.

هنوز هم دیدن فیلم جلسات سری رجوی با رئیس وقت سازمان امنیت حزب بعث عراق (ژنرال حیوش) در ارتباط با گرفتن امکانات مالی و استقراری، نظامی، ترور شخصیت ها در داخل ایران که مهدی  ابریشمچی هم در کنار او حضور دارد مو را بر تن آدمی راست می کند. و اینکه این جنایت کاران تا کجا مرزهای خیانت و وطن فروشی را درنوردیده اند.

ابریشمچی در سخنانش در اجلاس این شورا می گوید: « ازطرح صلح شورای ملی مقاوم صحبت شد.  مگر این طرح ریسکش از کجا پرداخت شد؟ مگر پرواز به عراق از کجا بهایش پرداخت شد؟ ریسکی که مسعود اینجا پذیرفت خیلی وقت‌ها از ریسک شهادت بالاتراست. ریسک سوختن سیاسی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت‌‌.»؟!

باید به این پوفیوز وطن فروش گفت: مسعود رجوی معتاد قدرت بود. به همین دلیل او حاضر بود به هر رذالتی تن دهد تا شاید به قدرت برسد. همین اعتیاد رجوی بود که او  را در سی خرداد ۶۰ به ورطه آنارشیسم و تروریسم کشاند تا بزعم خود انقلابی در دل انقلاب ۱۳۵۷ را پدید آورد.

سی خرداد ۱۳۶۰ یک شکست استراتژیک بود. و برای همیشه راه رجوی برای رسیدن به قدرت در ایران را  بست.

بنابراین جنگ ایران و عراق و حضور صدام حسین در راس حزب بعث عراق یک موهبت برای رجوی شکست خورده بود. پیوستن به ارتش صدام حسین و جنگیدن زیر پرچم او تنها راهی بود که رجوی فکر می کرد می تواند به سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بینجامد. اینکه « پرواز به عراق پرداخت بهاء از سوی مسعود رجوی بود » سخنی مفت و مزخرفاتی از این دست است.

ضمن اینکه این شیاد خود وقتی که رجوی به عراق آمد در صحبتی در قرارگاه اشرف گفته بود که اگر تا یک سال دیگر جمهوری اسلامی ایران را نتوانیم به کمک عراق سرنگون کنیم سوخته ایم.

ملیجک بدنام در جای دیگری می گوید: «مسئله دیگر دوستان عزیز! اشاره هم به‌آن شد، همه ما که د رشورای ملی مقاومت بوده‌ایم میدانیم مناسبات دموکراتیک واقعا موجود در داخل شورا، در هیچ حزب و ائتلاف دیگری سابقه ندارد.»!!!

واقعیت این است که شورای دست ساز مجاهدین بعد از ملحق شدن این گروه به ارتش صدام در خاک این کشور که در حال جنگ با ایران بود، باعث شد خیلی ها از همسویی با مجاهدین کنار بکشند تا در خیانتی که این گروه مرتکب می شود شریک جرم نباشند.

به همین دلیل از سال ۱۳۶۳ این شورا سلسله یی از استعفاها را به همراه آورد که اولین آن بنی صدر بود. بنحویکه تا اواسط سال ۱۳۶۴ « شورای ملی مقاومت » تنها از افراد مجاهدین و سازمان های وابسته به آن مثل کانون توحیدی اصناف که صرفا یک اسم برای جدا نشان دادن آنها از تشکیلات مجاهدین بود را شامل می شد. یکی دو گروهی  هم از مجاهدین نبودند تعداد اعضایش تنها ترکیبی از زن و شوهر بودند.

به گفته خود مجاهدین این شورا در سال ۱۳۷۱ تنها ۲۱ عضو داشت که بازهم اکثریت آنها از خود مجاهدین بودند.

در همان سال مجاهدین برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر تعدادی از اعضای سازمان را وارد آن کردند و به صورت فله ای عدد آنرا به ۱۰۹ نفر رساندند.

ولی حرص و طمع رهبری مجاهدین برای هژمونی کامل بر این شورا پایانی نداشت. لذا در شهریور سال ۱۳۷۲ در یک حرکت مضحک و خنده دار بازهم تعداد بیشتری از اعضای مجاهدین را وارد آن کرده و تعداد آنرا به ۲۳۵ نفر رساندند.

قابل توجه اینکه خیلی از این افراد کسانی بودند که از نظر مجاهدین بریده و قلوس محسبوب می شدند لذا برای تطمیع و ساکت کردنشان آنها را وارد طویله ای بنام شورا کردند .

اگر فکر می کنید غیر این است مراجعه کنید به حرفهای مریم رجوی در همین اجلاس شورا در اوایل مرداد و ببینید از اسامی که او نام آنها را بعنوان عضو شورا که مرگ به سراغشان آمده می برد، کدامشان عضو مجاهدین نبودند.

« . . . اعضای صدیق و پر‌سابقه شورا مانند مهندس یزدان حاج‌حمزه و مهندس صمد ساجدیان و مهندس حسین شهیدزاده (کاک حسام) و خواهرانم بتول رجایی و زهرا مهرصفت

و مسئولان صدیق کمیسیون‌های شورا، ابراهیم ذاکری و محمدعلی جابرزاده و شهید گیتی گیوه‌چینیان و ده‌ها عضو صدیق و شهید دیگر شورا مانند زهرا رجبی، حسین ابریشمچی و زهره قائمی که در حملات تروریستی یا در قتل عام‌های اشرف و لیبرتی و یا محاصره جنایتکارانه جان باختند . . . »

در تحلیل نهایی، تنها عاملی که می تواند اینهمه حماقت و بلاهت غیر قابل وصف رجوی و شاگرد دست آموز او مهدی ابرشمچی را پاسخ دهد توهم مالیخولیایی است که هر عمل بلاهت‎باریی از سوی خودشان را برترین و اصلح‎ترین عمل قلمداد می‎کنند!

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو