در چنین سردرگمی خطی – استراتژیکی بود که  تسلیم در برابر ارتش آمریکا و تحویل سلاح،  بهترین تصمیم برای سران مجاهدین برای بقای سازمان تشخیص داده شد. همچنانکه شخص رجوی در یک پیام درون تشکیلاتی اعلام کرد اگر امروز ما سلاح هایمان را تحویل می دهمی مطمئنا در فردایی نه چندان دور بهترین سلاح ها را از دست خود همین آمریکایی ها دریافت خواهیم کرد.

به بهانه چهلمین سالگرد انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷

قسمت آخر

 نویسنده:  سعید پارسا از اعضای هیات تحریریه سایت راه نو

در این نوشته از منابع زیر نیز استفاده شده است:

۱ –  کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط اثر آقای حجت سیداسماعیلی عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین

۲ – بررسی پیشینه، عملکرد تروریستی و تحول ماهیتی و کارکردی سازمان مجاهدین خلق – اثر دکتر مهدی جاودانی مقدم(دکترای روابط بین الملل ، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد قم) اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۲)

حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین در فروردین سال ۱۳۸۲ به مثابه شکست استراتژی مجاهدین در خاک عراق و آغاز روند نابودی تشکیلات مجاهدین محسوب می  شود.  لذا وضعیت پیش آمده، سران سازمان را بر آن داشت تا در یک چرخش تاریخی و برای برون رفت از بحرانهای فزاینده ای که در نتیجه نابودی دستگاه عظیم جنگی و اطلاعاتی صدام حسین دامنگیر مجاهدین شده بود،  خود را اینبار بطور علنی به آمریکا و ارتش این کشور در خاک عراق قلاب کند   تا شاید از این رهگذر راهی برای خروج از این بن بست بیابد.

بدین ترتیب  تحت تاثیر  شرایط  پیش آمده  و علیرغم مقاومت های فزاینده، یک تحول کارکردی بر این گروه تحمیل گردید، هر چند با توجه به ایدئولوژی فرقه ای حاکم بر این گروه چنین استحاله ای ماهیتا ناممکن است.

در چنین سردرگمی خطی – استراتژیکی بود که  تسلیم در برابر ارتش آمریکا و تحویل سلاح،  بهترین تصمیم برای سران مجاهدین برای بقای سازمان تشخیص داده شد. همچنانکه شخص رجوی در یک پیام درون تشکیلاتی اعلام کرد اگر امروز ما سلاح هایمان را تحویل می دهمی مطمئنا در فردایی نه چندان دور بهترین سلاح ها را از دست خود همین آمریکایی ها دریافت خواهیم کرد.

رابطه با آمریکا

 

بدنبال این تصمیم،  سازمان در یک اطلاعیه علنی و تنها به فاصله  حدود دو ماه بعد از سقوط صدام حسین اعلام کرد؛ «در پی مذاکرات دو روزه ۹ و ۱۰ ماه می سال ۲۰۰۳ با فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در عراق ژنرال «اودرینو» سلاح های خود را با این شرط که آمریکا امنیت آنها را در عراق تامین کند، تسلیم خواهند کرد».

بدین ترتیب  سازمان در فاز جدیدی از همکاریهای تمام عیار  اطلاعاتی و فعالیت های جاسوسی بر علیه نیروهای انقلابی، عشایر و  مردم عراق با ارتش آمریکا در خاک عراق قرار گرفت  و برای اولین بار پای نیروهای آمریکایی به  قرارگاه های اشرف و علوی که کل نیروهای  مجاهدین را بر میگرفت، باز شد.

مجاهدین با سرمایه گذاری بر اختلافات دولت حاکم و قانونی مردم عراق با گروههای سیاسی این کشور به منظور ساقط کردن دولت آقای نوری المالکی ، موضوع بحث انگیر هسته ای و تضادهای غرب به سرکردگی آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه با ایران ، همسویی در سیاست های منطقه ای آمریکا و تلاش هدفمندی را سازمان دادند تا شاید راه خروج از بن بست مرگباری که در خاک عراق برایشان رقم خورده است پیدا شده و مجاهدین همچنان در خاک عراق باقی بمانند.

اخطارهای مکرر دولت عراق به رهبران مجاهدین برای خروج از این کشور  کار ساز نبود و مجاهدین بدنبال ایجاد بحرانی بودند که بتوانند با مظلوم نمایی در عرصه بین المللی و به کمک حامیان سیاسی و غربی خود همچنان تمایلات خود را بر دولت عراق تحمیل و در خاک این کشور باقی بمانند.

وقایع روز جمعه  ۱۹ فروردین سال  ۱۳۹۰ در قرارگاه اشرف و گرفته شدن جان ۳۴ تن از اعضای مجاهدین و مجروج شدن تعداد بیشمار  دیگر، در درگیری با ارتش عراق،  نشان میداد که مجاهدین علیرغم شکست  در تمامی عرصه ها  و از بین رفتن دستگاه حامی و پشتیبان این گروه در عراق قصد خروج از این کشور  را ندارند.

“مارتین کوبلر” فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل روز  یکشنبه  ۰۵/۱۰/۹۰ برابر با ۲۵ دسامبر سال ۲۰۱۱  با دولت عراق یادداشت تفاهمی مبنی بر انتقال داوطلبانه ساکنان اردوگاه “اشرف” امضا کرد.

تهاجم علیه ساکنان قرارگاه اشرف توسط گروه موسوم به انتفاضه شعبانیه که در تاریخ دهم شهریور ۹۲ صورت گرفت هرچند عملی نکوهیده و مذموم شناخته شد  ولی باید آنرا در بازتاب سه دهه عملکرد مجاهدین با استراتژی خشونت و ترور در خاک ایران و عراق جستجو کرد که در آن مقطع  در خشن ترین شکل،  خود را نشان داد.

باید اذعان کرد این ضربه آنقدر شوک آور و شدید بود که تقریبا تمامی دستگاه مجاهدین را بر هم ریخت و رهبری مجاهدین را مجبور به تخلیه قرارگاه اشرف بدون هیچگونه اما و اگر و شرطی نمود.

البته نباید از یاد برد که سه سال و نیم تحصن و پایداری خانواده ها اگر چه دیدار با عزیزان شان در پشت درهای بسته قرارگاه اشرف  را نتیجه نداد اما کوس رسوائی رجوی را بر بام عالم به صدا در آورد و در برچیده شدن یکی از مخوف ترین زندان های ذهنی و فرقه ای تشکیلات مجاهدین  نقش عمده و بسزا  و بی بدیلی را ایفا کرد.

با اوج گیری فعالیت گروههای تروریستی در کشور سوریه و بسیج کشورهای غربی برای براندازی حکومت قانونی بشار اسد از یک سو و انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری ایران از سوی دیگر باعث شد مجاهدین نیز همسو با سیاست های آمریکا در خاورمیانه خط سوریزه کردن ایران را حول سه مؤلفه حقوق بشر و زندانیان سیاسی و   فعال کردن اعتراضات صنفی و مدنی  در ایران، مناقشه  هسته ای ایران با غرب و  موضوع سوریه در منطقه خاورمیانه را پی بگیرند.

راه اندازی انواع و اقسام کمپین  در خصوص موضوعات فوق الذکر در شبکه اجتماعی فیسبوک ، ایجاد جنگ روانی همسو با اهداف غرب بویژه آمریکا در مسیر سرنگونی دولت بشار اسد و تلاش برای پیوند دادن آن با دولت جمهوری اسلامی ایران ، ایجاد وبلاگ ها و سایت های  همسو با فعالیت های مجاهدین و . . . از جمله اقدامات عملی مجاهدین در این فاز بود.

شکست غرب در براندازی حاکمیت سوریه  و توافقات هسته ای  تاریخ ساز ژنو در سوم آذر ۱۳۹۲ که امید  مجاهدین به شروع جنگ  بین ایران و غرب بر سر مناقشه هسته ای را بر باد میداد،   باعث شکست مجاهدین در پیشبرد خط سوریزه کردن ایران شد.

بنابراین در چنین شرایطی از سردرگمی استراتژیکی  بود که عملیات دهم شهریور ۱۳۹۲ در یورش به قرارگاه اشرف مجاهدین را تا مدتها به کما برد. عملیات برق آسایی که تمامی رشته های مجاهدین را  نه تنها در حفظ و نگهداری اشرف بلکه در بازگشت از لیبرتی به آنرا نیز پنبه کرد. بنحویکه مریم رجوی  در تاریخ ۱۲ شهریور ۹۲ در اطلاعیه شماره ۲۱ باصطلاح شورای ملی مقاومت ضمن اذعان به این شکست گفت:

” . . . یورش مسلحانه به اشرف سوزاندن راه حل بازگشت به اشرف و هموار کردن مسیر حملات بعدی به لیبرتی هدف مشترک حکومت عراق و رژیم  آخوندی از قتل عام اول سپتامبر است . . . ”

در نتیجه  تا پیش از این،  مجاهدینی که  به هر بهانه ای از تخلیه قرارگاه اشرف تفره   می رفتند و  هشدارهای دولت عراق را جدی نمی گرفتند تنها بفاصله ۱۰ روز از عملیات، مجبور به تخلیه بی سر وصدای قرارگاه اشرف شدند.

شکست استراتژی تخریب رابطه ایران با غرب بویژه با اهرم هسته ای و  حقوق بشر ، همچنین شکست در همسویی با گروههای ترویستی در کشور سوریه و  از دست دادن قرارگاه اشرف ، و . . .   مجاهدین را بر آن داشت تا به سوی کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی که بزرگترین حامی گروههای تروریسی در منطقه خاورمیانه است متمایل سازد.

پر واضح است که  مجاهدین از همان دهه ۶۰ با دستگاه های اطلاعاتی برخی کشورهای مرتجع عرب منطقه بویژه عربستان سعودی ارتباطات  مخفی  گسترده ای داشت و برای آنها کار میکرد. در این رابطه  میتوان دست داشتن مجاهدین در کشتار حجاج ایرانی در حج تمتع سال ۱۳۶۶ در مکه را نام برد.

ولی آشکارترین اقدام رهبران مجاهدین همانا رونمایی از حضور ترکی بن فیصل رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی  در گردهمائی سالیانه این گروه در شهر بورژه پاریس در ۱۹ تیر  سال ۱۳۹۵ – نهم ژوئیه سال  ۲۰۱۶ بود. سالی که مجاهدین باید تا پایان  ۲۰۱۶ لیبرتی را تخلیه می کردند.

مریم رجوی و ترکی الفیصل

 

بدین ترتیب در ۱۹ شهریور سال ۱۳۹۵ آخرین گروه از اعضای مجاهدین در لیبرتی به آلبانی انتقال یافتند. و فصل جدیدی از آوارگی دربند اعضای مجاهدین در اردوگاه این گروه در آلبانی شروع شد.

نتیجه اینکه: یکی از مهمترین استراتژی های مجاهدین از ابتدای تأسیس تا کنون، برقراری ارتباط با دولت ها و سازمان های منطقه ای و بین المللی در راستای منافع و اهداف سازمان بوده است.  این مسئله، که یکی از علل اصلی تداوم فعالیت های تروریستی مجاهدین  تا کنون بوده است، از طریق ارتباط با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بویژه عربستان سعودی و آمریکا  پیگیری شده است بدین ترتیب می توان مجاهدین را در ردیف یکی از گروههای تروریستی بین المللی قرار داد.