حال این سوال مطرح است: آمریکایی که خود با داشتن انواع و اقسام سیستم های اطلاعاتی، و ماهواره ای که همواره در حال رصد هستند، از ارائه هرگونه سند و مدرکی دال بر دست داشتن ایران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عاجزند، حال چگونه این پادوی دست چندم یک شبه به اسنادی دست یافته که نشان میدهد ایران در این حمله دست داشته است؟؟!!

هنوز دودهای ناشی از بمباران متهورانه تاسیسات نفتی آرامکو  توسط یگانهای پهبادی یمن در صبح روز بیست و ششم مرداد ۹۸ که با استفاده از ۱۰ فروند پهپاد انتحاری انجام شد، فروکش نکرده بود که خبر عملیات «نصر من الله» حوثی های یمن علیه نیروهای نظامی عربستان سعودی در عمق خاک این کشور در منطقه نجران خبرساز شد و بهت و حیرت همگان را برانگیخت.

سخنگوی انصارالله یمن در ششم مهر ۹۸ گفت: عملیات نیروهای یمنی در منطقه نجران، «بزرگترین عملیات» از آغاز جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن (ابتدای سال ۹۴) بوده است و این ائتلاف در کوتاه‌ترین زمان، متحمل «خسارت سنگینی» شده است.

بی بی سی هم در همین روز  به نقل از بیانیه  انصارالله نوشت: صدها نفر از نفرات ارتش سعودی کشته و زخمی شده و “هزاران” نفرشان به اسارت درآمده‌اند که بیشترشان نیروهای “مزدور” از ملیت‌های مختلف و شمار زیادی هم سربازان و درجه‌داران و افسران سعودی خوانده شدند؛ تجهیزات و مهمات این سه لشگر نیز منهدم شده یا به غنیمت گرفته شده که از جمله این غنائم صدها خودرو زرهی است.

شکست عربستان سعودی در این عملیات آنقدر برای سردمداران این کشور سنگین بود که از طریق واسطه هایی از حوثی ها خواستند پخش تصاویر آنرا از تلویزیون المسیره متوقف کنند.

در همین رابطه در تاریخ ۰۷/۰۷/۹۸ «حمید رزق» از مدیران شبکه المسیره یمن، به نشریه «المسیره» -نزدیک به انصارالله- گفت، عربستان سعودی صبح یکشنبه (۲۹ سپتامبر) از طریق واسطه‌های غربی درخواست کرده که انتشار تصاویر عملیات «نصر من الله» ارتش یمن در جنوب عربستان متوقف شود.

بنظر می رسد شکست های تحقیر آمیز چند هفته گذشته عربستان سعودی از حوثی های یمن رهبران نادان این کشور را بر سر عقل آورده است تا بار دیگر دست به دامن ایران قدرتمند و مقتدر برای مذاکره شوند.

در دهم مهرماه ۹۸ آقای ترکان مشاور رئیس جمهور ایران در مصاحبه با شبکه خبری العالم گفت: « با توجه به علامتهایی که الان بروز کرده به نظر می رسد در آینده نزدیک عربستان هم به جمع همسایگان دیگر خلیج فارس برای حفظ امنیت ملحق شود چون ما در خلیج فارس قادریم امنیت آبراه های مهم بین المللی را تامین کنیم و همکاری عربستان بسیار به این موضوع کمک می کند.»

پیشتر خبرگزاری بی بی سی هم نوشته بود: «بن‌سلمان از طریق نخست‌وزیر پاکستان برای روحانی پیام فرستاده است. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، می‌گوید به تماس با پاکستان، به عنوان میانجی حل اختلاف با عربستان سعودی ادامه خواهد داد.»

اکنون که شاخ عربستان سعودی بعنوان قدرتمندرین کشور عربی منطقه این چنین شکسته، مزدوران پست و دون مایه ای مثل «مجاهدین» را سخت نگران و سراسیمه کرده است.

کنفرانس مطبوعاتی گروه تروریستی «مجاهدین» در هشتم مهر ۹۸ در واشینگتن و باصطلاح «افشای حملات ایران به تأسیسات نفتی عربستان» آن روز سکه ورشکستگی و عقب ماندن رهبران مفلوک این فرقه از تحولات پر شتابان در منطقه خارومیانه را به نمایش می گذارد که پیام آن چیزی نیست جز به رسمیت شناخته شدن قدرت ایران هم در سطح منطقه ای و هم در سطح بین المللی حتی توسط عربستان سعودی.

رهبران منفور و عقب مانده «مجاهدین» که در هیچ معادله ای در سطح  منطقه حتی به اندازه یک پشیز هم به حساب نمی آیند، بعنوان آخرین تیر ترکش با جعل و ارائه چرندیاتی در تلاشند بر روی سیاست های دولت های غربی و عربی در منطقه تاثیر گذار بوده  و عربستان سعودی را از مسیر مذاکره دور کنند. تا شکافی  برای حیات سیاسی ننگین این فرقه وجود داشته باشد.

حال این سوال مطرح است: آمریکایی که خود با داشتن انواع و اقسام سیستم های اطلاعاتی، و ماهواره ای که همواره در حال رصد هستند، از ارائه هرگونه سند و مدرکی دال بر دست داشتن ایران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عاجزند، حال چگونه این پادوی دست چندم یک شبه به اسنادی دست یافته که نشان میدهد ایران در این حمله دست داشته است؟؟!!

آنچه که واضح است و پیامی که می توان از این همه  تقلاهای وطن فروشانه و البته بی حاصل این فرقه گرفت اینکه ؛ قبل از همه، این بیوه پیر و مفلوک «مجاهدین» است که بخوبی  آغاز پایان این فرقه ضاله را احساس کرده و می کند.

حال اگر از جنبه های تبلیغاتی و هذیان گویی های رهبران «مجاهدین» در قالب «آلترناتیو» بگذریم، می توان تصویر واقعی و بدون رتوش و البته اسفناک این فرقه را از زبان یکی از اهالی روستای مانز (manez) که در نزدیکی تیرانا پایتخت آلبانی به همراه خانواده اش به شغل کشاورزی مشغول است در مصاحبه با روزنامه تیرانا تایمز شنید.

«. . .  چند سال قبل وقتی که مجاهدین بخشی از زمین های کشاورزی را از مردم اینجا خریدند و مشغول ساخت کمپ شدند، کسی از اهالی شناختی از وضعیت ساکنین جدید آنجا نداشت ولی حالا که این زنان و مردان سالخورده در کنار روستای مانز ساکن شده اند شرایط برای ما کمی فرق کرده . البته برای من که بهتر شده چون به خاطر داشتن یک وانت و یک مغازه کوچک مواد غذایی، کارها و خدمات متنوعی به مجاهدین می دهم و برای همین درآمدم بیشتر شده است مثلا برای آنها مواد غذایی یا مصالح و ابزارآلات می برم، گاهی هم آنها را پشت وانتم که همه شان پیرند سوار می کنم و در مسافت های کوتاه بین کمپ و شهر جابجا می کنم . به خاطر همین رفت و آمدها یک جور دوستی بین ما ایجاد شده و آن ترس و ابهام قبل از بین رفته است. وقتی با همشهری های خودم توی مغازه یا بازار و … صحبت از این مهمان های ناخوانده می کنیم من از چیزهای عجیب و غریبی که دیدم براشون تعریف می کنم مثل اینکه توی کمپ هیچ کس موبایل ندارد، تلویزیون تماشا نمی کنند، روزنامه نمی خوانند، همسران از همدیگر جدا زندگی می کنند، کسی به تنهایی اجازه خروج ندارد و اصلا هیچ بچه‌ای در میان آن‌ها نیست.

نبود حتی یک بچه، مرا مدتها گیج کرده بود. چراکه گلّه من هر سال ۳۰ تا بزغاله و بره اضافه می کند ولی اینها چرا مقطوع النسل هستند؟»

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو