تقدیم به مادران دردمندی که اسم فرزندان و جگرگوشه هایشان را با تمامی وجود در مقابل اسارتگاه اشرف و لیبرتی فریاد زدند و لرزه بر اندام رهبران خائن و وطن فروش فرقه رجوی ، انداختند.
چطور صدایت کنم که نامت پاک ترین است
چهره پاک و معصومت تمام زورق وجودم را در هم می نوردد
اهریمنان، اهریمنان، آه مادر، امانم را بریده اند
آنها می خواهند چشمانم را ببندند تا ترا نبنم
گوشهایم را ببرّند تا صدایت را نشنوم
بر دست و پایم زنجیرهای طلایی آویزان است
وقتی از پشت سیم های خاردار اشرف چهره گریان، و کمر خمیده ترا دیدم تمام ابهتم فرو ریخت
می خواستم بسویت پرواز کنم
اما، چکمه دژخیمان هر دم همچون پتکی بر زانوهایم فرود می آمد
تا مبادا نگاهم، صدایم، نام ترا فریاد زنند
و پاهایم بی اختیار به سوی تو گام بردارند
دیگر نای فریاد ندارم. تنها می خواهم دست های مهربانت را در دست هایم بگیرم
لب های لرزانت را بر گونه های چرویکده ام بگذار تا آرام گیرم
مایلم پی در پی نگاهت کنم دل جویم و ره پویم اما همین که به خود آمدم رفته بودی
مادر ای مهربانترین پدیده عالم. تمام وجودم ز مهرت لبریز است و چهره زیبایت در پس پرده دیده ام ناب ترین تصویر است
دعایم کن تا از این زنجیر اسارت، از این فرقه شوم و از این جلادان گردنه های تاریخ رهایی یابم
مادرم، نام مقدست را، بر قلبم نوشتم، تا همیشه آرام جانم باشی!
دوستت میدارم زیباترین الهه ی من
دست هایت، دست هایت را بر گونه هایم بکش تا درد اسارت را تحمل کنم.
فریادهایت همچنان در گوشم طنین انداز است
مصطفی برگرد، بیا برای یک لحظه چهره ات را ببینم. در آغوشت بگیرم . . .
دیوارها، دیوارها، مادر، و سیم های خاردار، امانم را بریده اند
اینجا قفسی دیگر در قلب آلبانی است
انتظار چه سخت است
گوشهایمان برای شنیدن فریادهایتان و چشم هایمان برای دیدن گامهایتان لحظه شماری می کنند
تا سختی فولاد و دیوارهای بلند اهریمنان رجوی را درهم شکنند.
- نویسنده : سحر نیامنش
- منبع خبر : سایت راه نو
Friday, 20 September , 2024