اگر به اختیار خود سران فرقه باشد آنها هرگز دوست ندارند حتی یک نفر از شماها  از اسارتش خارج شود. چرا که اینکار باعث بی آبرویی هرچه بیشتر او  همدستانش می شود. بنابراین تو باید خود راهی برای خروج از این فرقه پیدا کنی. فرقه رجوی دشمن خانه و خانواده است.  خانواده بزرگترین دشمن و باطل کننده سحر اوست. هر اسیری که از دست این فرقه آزاد می شود همانند تیر زهرآگینی است بر قلب و پیکره رجوی.

برادر عزیزم سلام. این چندمین نامه ای است که طی سالیان اخیر برایت می نویسم. چه آن زمانی که در اشرف بودی و چه آن زمانیکه به لیبرتی رفتی و اکنون که در اروگاه فرقه رجوی در آلبانی در اسارت هستی.

ایکاش سران فرقه اجازه می دادند  نامه ما بدستت برسد. و بتوانیم ترا  برای دقایقی ببینیم. چرا که ملاقات و دیدن تو حق طبیعی ماست.  پدرمان در داغ فراغ تو و در حسرت دیدار تو از دنیا رفت. و بقیه نیز در نبود پدر بیشتر از هر زمان دیگری برای دیدار تو بی تابی می کنند.

سران شقاوت پیشه فرقه رجوی خیلی وقت است که بخاطر قدرت طلبی انسانیت خود را به بهای اندک فروخته و دست در دست شقی ترین دشمنان این ملت جنایت  و خیانت می کنند.

می دانم کسی که در اسارت هست کاری نمی تواند از پیش ببرد. ولی بدان هر روز و شب به فکر تو هستیم تا روزی که آزاد شده و  تو را در جمع خانواده ببینیم. همه اعضای خانواده، از جمله قاسم، هدایت، لیلا و کسانیکه هنوز تو آنها را ندیدی بی صبرانه چشم به راه تو هستند.

هر وقت تنها هستم  خاطرات آن روزهائیکه  درکنار هم بودیم و در سادگی تمام در کنار هم زندگی می کردیم می افتم. ولی همه اینها خیلی زود گذشت و سرنوشت  و تقدیر ترا در دستان وطن فروشانی مثل رجوی قرار داد.

رجوی تا توانست در  مقابل  دریافت پول به کمک ارتش صدام آمد. در کنار  نیروهای عراقی  سربازان وطن پرست ایرانی را در جبهه ها کشت و تعدادی را نیز برای خوش خدمتی به صدام به اسارت برد.

یعقوب جان اکنون نمی دانم در آن سرزمین غریب و  بدور از خانواده و وطن روزگار بر تو چگونه می گذرد. و رجوی چه بلایی بر سرتان آورده است.

اگر به اختیار خود سران فرقه باشد آنها هرگز دوست ندارند حتی یک نفر از شماها  از اسارتش خارج شود. چرا که اینکار باعث بی آبرویی هرچه بیشتر او  و همدستانش می شود. بنابراین تو باید خود راهی برای خروج از این فرقه پیدا کنی.

فرقه رجوی دشمن خانه و خانواده است.  خانواده بزرگترین دشمن و باطل کننده سحر اوست. هر اسیری که از دست این فرقه آزاد می شود همانند تیر زهرآگینی است بر قلب و پیکره رجوی.

وقتی اخبار جدایی از این فرقه را می خوانم و اینکه از زمان انتقال آنها به آلبانی خیلی ها از این فرقه مخوف در آلبانی جدا شده اند،  امید در دلم جوانه می زند که اگر اراده کنی حتما تو هم می توانی خودت را از شر این فرقه رها کنی و پای در دنیای آزاد بگذاری.

وقتی این نامه را می نویسم اشک در چشمانم حلقه زده و هرکدام از اعضای خانواده چیزی را می خواهند تا  از قولشان به تو بنویسم ولی  حرف مشترک همه آنها این است که یعقوب به خانه برگرد.

برادرت ایوب  –  هیجدهم فروردین نود و هشت

  • منبع خبر : سایت راه نو