سازمان تروریستی «مجاهدین» در حرکت های نمایشی ولی بی ریشه خود در ایام شهادت امام حسین(ع)، امسال با چهره ای گستاخانه تری به میدان آمد.
«امام زاده ای» که بیش از چهل سال است به جای شفا دادن کور می کند حال در ردیف امامان معصوم قرار گرفته است؟؟!!
در کلیپ منتشره ۱۰ دقیقه ای سازمان در کانال های متعدد تلگرامی وابسته به این گروه، درحالیکه افراد به ظاهر عزادار ؟؟!!و حاضر در پایگاه اشرف ۳ در آلبانی در حال عبور از وسط جمعیت هستد با سینه زنی عبارت (یا حسین ، یا مسعود) را بلند به زبان می رانند و دیگر افراد ایستاده در طرفین، عبارت (هیهات من الذله ) را سر می دهند؟؟ !!
صحنه ای عجیب و قابل تامل که قطعا از وضعیت جدید این فرقه فکری و تروریستی با نمادهای این چنینی خبر می دهد. بهتر است مسعود و مریم رجوی حداقل به ظاهر که شده به نماز روزانه افراد توجه کنند که از سالیان گذشته شاید ده درصد اعضا بصورت فرادا نماز می خوانند و خیلی از اعضای باسابقه نیز گاها از انجام شعائر روزانه دوری می جویند.
فرقه رجوی در کنار پوشش و به تن کردن ردای خشونت طلبانه که ازسال ۱۳۶۰ آن را علنی نمود و به کشتار خیابانی مردم کوچه و بازار، مسئولین و نیروهای نظامی حاضر در جبهه های جنگ پرداخت، حرکتهای منسجم و از پیش برنامه ریزی شده ای را در قالبهای اولیه مجاب سازی ذهنی افراد گرفتار در تشکیلات و سپس سازوکارهای بعدی آن، شامل؛ اجرای روزانه جلسات سرکوب، موسوم به «عملیات جاری»(تفتیش عقیده و سرکوب روزانه) و «دیگ» (حسابرسی وحشینانه تشکیلاتی) و . . . را تدریجا از سال ۱۳۶۴ و طلاق مریم رجوی از مهدی ابریشمچی و آنگاه ازدواج وی با مسعود رجوی ، آغاز نمود.
سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۰ اوج بهم ریختن وضعیت قبلی جایگاه افراد در تشکیلات بود. نشست های ده روزه موسوم به انقلاب ایدئولوژیک با حضور مسعود و مریم رجوی و با اجبار حضور افراد حاضر در قرارگاه اشرف برگزار میشود. مردان و زنان با دستور تشکیلاتی مسعود رجوی از هم جدا می شوند. به مردها گوشزد می شود وقتی بیاد همسران سابق خود می افتند باید «استفراغ خشک شده» را متصور شوند. و به زنها القاء می شود مردها همان «نرینه های وحشی» اند که باید آنها را در دمای ۵۰ درجه عراق تغییر داد !!!.
فرهنگ مناسبات عوض می شود. لوس شدن ! زنهای تشکیلات با رفتن به پشت میکروفون و دادو قال های فریبنده در سالن اجتماعات اشرف خود را انقلاب کرده ی انقلاب شوم مریم رجوی قلمداد می کنند.
میزان وفاداری، به میزان سرسپاری به مسعود و مریم و اهدا خون و نفس از سوی اعضا تغییر می یابد. تماس های تلفنی افراد به خانواده هایشان در ایران و حتی اروپا قطع می شود. فرزندان نوزاد و خردسال، همان نگون بختان به ظاهر انقلاب کرده به اروپا اعزام و به خانواده های هوادار با کار توضیحی قبلی تحویل می شود. نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیت تحصیلی آنها در کار نیست، بلکه بعنوان عنصر سازمان در کار مالی و یا همان گدایی خیابانی بکار گمارده می شوند.
در نقطه مقابل، مسعود رجوی از جایگاه رهبر سیاسی به رهبر عقیدتی !! تبدیل می شود. طوری اقدام می شود که اعضاء بتدریج مسعود رجوی را مدل ذهنی خود تلقی کنند. القا می شود که مسعود رجوی حتما حرف درست را می زند. شرایط طوری پیش می رود که نفرات از فرط کارهای یومیه همواره در حالت خستگی قراردارند. مجال فکرکردن موجود نیست. میزان خواب در قرارگاه به اندک می رسد. همه وادار می شوند هویت ذاتی و انسانی خود را در خیلی از جلسات زیر سوال ببرند. حتی زدن و اصلاح موی سر مطابق نظر تشکیلات به پیش می رود.
اکنون نیز این اتفاق نگران کننده در ایام شهادت امام حسین و روز عاشورا در پایگاه اشرف ۳ می تواند زنگ خطر پرصدایی را به واکنش وادار سازد. که فریبکاری و عوامفریبی تا کجا در بن و استخوان این فرقه نفوذ کرده و ریشه دارد.
حال وظیفه نهادهای بین المللی و حقوق بشری است که برای بدست آوردن ابتدایی ترین حقوق انسانی اعضاء به رهبران این گروه فشار بیاورند و اصرار نمایند تا به اعضای خود اجازه تماس با خانواده هایشان را بدهد. آنان باید اجازه دسترسی به رسانه های اجتماعی آزاد و ارتباط با مردم را بدست آورند.
- نویسنده : سیامک جم
- منبع خبر : سایت راه نو
Tuesday, 15 October , 2024