سایت خبری – تحلیلی American Herald Tribune – نویسنده: دیوید بروکس – بودن پایگاه اجتماعی نیازمند حمایت اکثریت است و تا حمایتی نباشد پایگاهی ایجاد نمی شود. یکی از ادعاهای سازمان مجاهدین خلق این است که اکثریت مردم ایران حامی ایشان هستند و این در صورتی است که مردم ایران به وضوح از این گروه متنفر بوده و هیچگونه علاقه ای برای حمایت از ایشان ندارند و در ادامه به بخشی علل این تنفرها می پردازیم.
این گروه عملیات تروریستی بسیاری را انجام می دادند و در اوایل انقلاب بسیاری از مغازه دارها، دانشجویان و … را به دلایل مختلفی همچون شرکت در مساجد و نصب عکس امام خمینی(ره) و یا حتی ریش گذاشتن ترور می کردند.
این ترور ها بعد از گذشت مدتی چهره جدیدی به خود گرفتند و در قالب بمب گذاری و خمپاره زنی نمود پیدا کردند و به همین دلیل مردم ایشان را تروریست می نامند.
جنگ بین ایران و عراق یکی از دلایلی است که مردم از مجاهدین نفرت دارند و در عملیات فروغ جاویدان به نمایندگی از صدام به خاک ایران حمله کردند و به همین دلیل مردم ایشان را به چشم خائن می بینند.
یکی دیگر از عللی که باعث شده مجاهدین پایگاه و جایگاه اجتماعی در بین مردم نداشته باشند سرکوب مخالفین و تخریب منتقدین است که با توجه به فرقه ای بودن این گروه ابزارهای مخالفت در داخل گروه را به حداقل رساندند و هر گونه اعتراض درون تشکیلاتی را با حبس، شکنجه و تسویه فیزیکی سرکوب می کردند.
برای مخالفین و منتقدین خارج از تشکیلات به شخص نقد کننده توهین می کنند و به ایشان لقب مزدور و جاسوس داده می شود.
سیاستی که در گروه مجاهدین خلق مطرح است شعار «با ما یا علیه ما» را می گویند و اگر کسی غیر از این دو باشد را مورد توهین و تحقیر قرار می دهند.
دورویی در رفتار مجاهدین باعث شده که مردم به این گروه اعتماد نکنند. آنان در ظاهر طرفدار اسلام بودند و به همین دلیل در دوران انقلاب توانستند به مجلس راه پیدا کنند اما در پشت صحنه به دنبال جمع آوری اسلحه برای بر اندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بودند.
برخلاف دیکتاتوری درونی مریم و مسعود رجوی و رفتار انتقاد ناپذیر خود نسبت به منتقدین بیرونی، خود را طرفدار دموکراسی نشان دادند و عدم تطابق رفتار ظاهر و باطن مجاهدین باعث شد تا مردم ایران آنان را دورو بخوانند و اعتماد نداشته باشند.
یکی از علل افزایش تحریم ها علیه ایران همدستی مجاهدین با دشمنان ایران بود که با دادن اطلاعات غلط و صرف هزینه های سنگین باعث شدند تا زندگی بر مردم سخت تر شود و هر چه زندگی مردم سخت تر شد کینه آنها نسبت به مجاهدین هم افزایش یافت.
در حال حاضر هم سازمان مجاهدین از خشونت به عنوان یک ابزار کاربردی برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند و یکی دیگر از علل اینکه مردم حمایتی از این گروه ندارند همین است.
برخی هم بر این باور هستند که گروه شبیه به یک فرقه شخصیت محور است و تنها اهداف و آرزوهای رهبری آن مهم می باشد و طبق ادعاهایی کردند که این گروه یک جنبش سیاسی بر پایه مردم است تماما دروغ بوده و هیچ صحتی ندارد.
خانم لی لی گروبر در کتاب خود با نام «چادر در قلب پاره ایران» در مطلبی با عنوان قرص سیانور می نویسد که :مجاهدین با جنگ بین ایران و عراق که راه انداختند و به کشور و مردم خودشان خیانت کردند همان مقدار کمی از اعتماد و محبوبیت در بین مردم ایران را از دست دادند و برخلاف گروه هایی مثل کردها و اتحاد شمال که توسط آمریکا در عراق به کار گرفته شدند مجاهدین به شدت منزوی هستند و شبکه حمایتی ندارند که بتوانند در عملیات های خرابکارانه شان از آن ها کمک بگیرند.
بسیاری از روسای احزاب هم نظر با این موضوع هستند که : گروه مجاهدین خلق یکی فرقه و نه یک حزب سیاسی است.
نکته ای که قابل توجه است این می باشد که مجاهدین نه تنها در بین مردم ایران محبوبیت و مقبولیتی ندارند بلکه علاوه بر صرف هزینه های سنگین و فعالیت در خارج از کشور، در بین گروه های مخالف هم هیچ جایگاهی ندارند.
اما سوالی که ذهن را درگیر می کند این است که با توجه به اینکه مجاهدین طرفدارانی در داخل و خارج ندارند پس چگونه جمعیت بالایی را در مراسمات خود به همراه دارند؟ و به طور مثال جمعیت سه هزار نفری که در آلبانی هستند از کجا آمده اند؟
براساس بررسی هایی که انجام شده در برخی از گزارشات مجاهدین اعداد را بیشتر از آن چیزی که واقعیت دارد اعلام می کنند، مثلا در همایشی تعداد نفرات شرکت کننده را ۹۰ هزار نفر اعلام کردند در حالی که خبرنگاری که در آنجا حضور داشت آمار نفرات را ۹ هزار نفر تخمین زده بود.
به طور مثال رادیو فردا که تحت نظر کنگره آمریکا اداره می شود در مصاحبه ای که با یک دانشجوی قرقیزی داشت این دانشجو به نام آلینا آلیمکووا گفت که در اینترنت با آگهی سفر ارزان قیمت به پاریس مواجه شد که هزینه سفر شامل بلیط رفت و برگشت ، یک هفته اقامت در هتل چهار ستاره و … ۳۵ یورو عنوان شد و با ایمیل به مسئولین آگهی متوجه شد که باید برای شرکت در این تور در یک تظاهرات سیاسی شرکت کند و شعارهای فارسی سر دهد و زمانی که وارد اتوبوس شد متوجه شد که تعداد زیادی از دانشجویان از کشورهای روسیه، جمهوری چک، اوکراین و آسیای میانه هستند.
به هر حال با هر ترفندی جوانان و دانشجویان را فریب می دادند تا بتوانند برای خود نفراتی را جمع آوری کنند و اگر کسی هم از شرکت در این تظارات سیاسی سر باز می زد باید تمامی هزینه های سفر را خود بپردازد.
در خصوص افرادی که در آلبانی زندگی می کنند بیشتر افرادی هستند که در اوایل انقلاب جذب گروه مجاهدین به دلیل جایگاه اجتماعی خوبی که داشت، شدند و یا فرزندان افرادی هستند که در عراق متولد شدند و سپس برای شستشوی مغزی به اروپا اعزام شدند.
برخی هم در زمان جنگ ایران و عراق که به اسارت درآمدند طی بازدیدی که صدام داشت تصمیم گرفته شد تا عده ای برای فرار از شرایط سخت اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق به مجاهدین پیوستند.
بخش دیگری هم که جذب شدند با وعده های دروغین کار، اقامت و پول و … به اشرف آمدند .
نکته دیگری که مورد توجه است این می باشد که اشرف مدارک شناسایی افراد شامل پاسپورت و مدارک شناسایی شان را نزد خود نگه می دارد که مبادا افراد از اردگاه فرار کنند و در صورت فرار هم بدون هویت هستند.
در یکی از خاطرات اعضای جدا شده از سازمان ذکر شده که در هنگام وردو به اشرف مدارکم را تحویل دادم و یک دفتر روبه روی من گذاشتند و از بین آنها گفتند که هر اسمی را که میخواهم انتخاب کنم و از این به بعد با اسم جعلی در اردوگاه زندگی کنم.
Sunday, 10 November , 2024