در اردیبهشت ماه سال 1386 فرقه رجوی فشارها و افشاگیریهای خانواده سرباز اسیر مقصود محمدزاده را تاب نیاورد و سراسیمه او را به سیمای شیطان منظر خود کشاند تا هر آنچه در چنته متعفن رهبر این فرقه علیه خانواده ها وجود دارد را از گلوی این اسیر دربند بیرون دهد.

توضیح: اطلاعات این مطلب در گفتگو با خانواده سرباز اسیر مقصود محمدزاده بدست آمده است.

مقصود محمدزاده در سال  ۱۳۴۶ در یک خانواده پر جمعیت در روستای کشمش تپه ماکو بدنیا آمد.  وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.

وی در سال ۱۳۶۶ در حالیکه در لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه سرباز بود در جبهه سرپل ذهاب بدست نیروهای عراقی اسیر و به اردوگاههای صدام در خاک این کشور منتقل گردید.

در سال ۱۳۶۷ و پس از اتمام جنگ، صدام تعدادی از اسرای جنگی را در قبال خوش خدمتی های رجوی به این گروه بخشید.  بدین ترتیب آنان از اسارتگاه صدام به اسارتگاهی جدیدی بنام قلعه اشرف منتقل شدند  تا تحت تعالیم فرقه رجوی مغزشویی شده و در راستای اهداف ضد ملی و میهنی این فرقه پلید و بدنام بکار گرفته شوند.

بعد از سقوط صدام حسین و سرازیر شدن خانواده ها به خاک عراق و تجمع در مقابل قرارگاه اشرف خانواده محمدزاده نیز همپای سایر خانواده ها اقداماتی را جهت پیدا کردن ردی از فرزند مفقودالاثرشان دیدارهای زیادی را با کسانیکه از قرارگاه اشرف فرار کرده و خود را به ایران رسانده بودند انجام دادند. تا اینکه متوجه شدند که فرزند اسیر آنان توسط صدام حسین به فرقه رجوی در قراگاه اشرف تحویل داده شده و وی در این قرارگاه بسر می برد.

هرچند که تلاش های آنها به دیدار و ملاقات با فرزند اسیرشان در قرارگاه اشرف منجر نشد. ولی باعث نشد آنان کوتاه آمده و پیگیری وضعیت فرزندشان نباشند. لذا  هرچه در توان داشتند در راستای آزادی فرزندشان از دست فرقه رجوی بکار گرفتند. بخشی از اقدامات این خانواده بقرار زیر بوده است:

  • امضاء اطلاعیه اعتراضی خانواده ها به گزارش دیده بان حقوق بشر در خرداد ماه سال ۱۳۸۴
  • ارسال نامه توسط مادر مرحوم مقصود محمدزاده به کلنل تورلاک مقام حقوقی و قضایی کمپ آمریکا در عراق در سال ۱۳۸۵
  • دیدار خانواده محمدزاده با نمایندگان کمیته بین المللی صلیب سرح(آندریاس و بروس) در محل دفتر انجمن نجات ارومیه در دیماه سال ۱۳۸۵ و . . .

در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ فرقه رجوی فشارها و افشاگیریهای خانواده سرباز اسیر مقصود محمدزاده را تاب نیاورد و سراسیمه او را به سیمای شیطان منظر خود کشاند تا هر آنچه در چنته متعفن رهبر این فرقه علیه خانواده ها وجود دارد را از گلوی این اسیر دربند بیرون دهد.

علیرغم حرکت مشمئز کننده فرقه رجوی، خانواده محمدزاده همچنان پایدار و استوار به تلاش های خود ادامه دادند تا هرچه بیشتر چهره کریه و زشت رهبران این گروه را  در معرض دید جهانیان قرار دهند.

در اسفند سال ۱۳۸۸ آقای منصور محمدزاده برای ملاقات با برادر اسیرش در فرقه رجوی عازم عراق گردید. وی روزها در مقابل قرارگاه اشرف به انتظار دیدار برادرش بست نشست ولی از آنجائیکه سران این فرقه از دست خانواده محمدزاده دل پری داشتند هرگز به وی اجازه ندادند تا بعد از چندین سال دوری با برادر اسیرش ملاقات کند. و او را هتک حرمت و فحش و ناسزا از جلوی درب قرارگاه اشرف راندند.

بدین ترتیب پدر و مادر مقصود نیز در حسرت دیدار با فرزندشان دار فانی را وداع گفتند. تا چهره دیگری از شقاوت پیشگی فرقه رجوی به نمایش گذاشته شود.

علیرغم تمامی مشکلات و مصیبت های وارده به خانواده آقای محمدزاده ، آنان همچنان بدنبال راهی برای دیدار و تماس با فرزند اسیرشان بودند. در همین رابطه آقای منصور محمدزاده برادر اسیر دربند فرقه در اسفند ماه سال ۱۳۸۷ به دادخواهی از سران فرقه رجوی نامه سرگشاده ای را به کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی نوشت. متعاقبا در آبان ماه سال ۱۳۸۸ نیز دیداری با نماینده این کمیته در دفتر انجمن نجات ارومیه داشت تا نامه ای که خطاب به برادرش در فرقه رجوی نوشته بود را تحول این نماینده بدهد. ولی اخبار بعدی نشان داد که سران فرقه هرگز اجازه ندادند تا نامه آقای منصور محمدزاده بدست برادر سربازش اسیر در فرقه رجوی برسد.

فرقه رجوی بار دیگر  اقدامات خانواده محمدزاده را تحمل نکرد و در یک حرکت نمایشی و عکس العملی در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ از قول مقصود محمدزاده بر علیه تحصن خانواده ها در مقابل درب ورودی قرارگاه اشرف همچنین خانواده خود این فرد در سایت موسوم به «ایران افشاگر» دست به لجن پراکنی زد تا وانمود کند این خود اعضا هستند که نمی خواهند خانواده هایشان را ببیند؟؟!!

البته این نوع برخورد و پروپاگاندا از جمله شیوه های مرسوم در گروههای فرقه ای است که اقدام به دشمن سازی برای اعضای فرقه در راستای تمکین هرچه بیشتر آنان از دستورات فرقه می کنند.

رجوی تاب تحمل افشاگری جداشدگان و نفرت عمیق خانواده ها از این فرقه را نداشت. سه سال و نیم تحصن در مقال قرارگاه اشرف و لیبرتی نیز ماهیت واقعی رجوی را عالمگیر کرد.

بنابراین مجموعه این فعالیت ها باعث شد رجوی از خاک عراق به کشور کوچک و فقیر آلبانی که تحت فشار آمریکا اعضای «مجاهدین» را در خود پذیرفته بود فرار کند.

رجوی فکر کرد با دور شدن از خاک عراق و پناه جستن در یک کشور تحت سلطه آمریکا می تواند خود را از دست خانواده ها و دادخواهی هایشان رها سازد ولی خیلی نگذشت که فعالیت ها و افشاگریهای جداشدگان در کشورهای اروپایی مناسبات بغایت فرقه ای و قرون وسطایی «مجاهدین» را در معرض دید جهانیان قرار داد.

علیرغم هزینه های هنگفت این گروه  برای نشان دادن چهره ای دموکراتیک و مردمی از «مجاهدین»، رسانه های بین المللی بی طرف آنان را همچنان به بعنوان یک گروه تروریستی با ساختار فرقه ای و با سابقه ای پر از جنایت به جهانیان معرفی می کنند.

در این سوی میدان نیز باید گفت اکنون تمامی تلاش ها، فریادها، اشکها و تحصن مادرانی که سالها در مقابل درب قرارگاه اشرف و لیبرتی به بست نشستند به مرحله جدیدی از مبارزه با فرقه گرایی و خشونت طلبی رجوی در قالب تشکل «مادران قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» ارتقاء پیدا کرده است. تا بار دیگر جنایات و معصیت های فرقه بدنام رجوی در حق خانواده های دردمند و زخم خورده از این گروه را فریاد برآورده و سران آنان را بیش از هر زمان دیگری رسوا سازند.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : سایت راه نو