نویسنده: عماد آبشناس – ۲۵.۰۶.۲۰۱۹
لینک به منبع: سایت اسپوتنیک
در حالی که ایالات متحده باور داشت طی ماه می میلادی قرار است همه روزنه های فروش نفت ایران را ببندد و با حضور نظامی خود علاوه بر محاصره اقتصادی، ایران را از طرف جنوب به نوعی محاصره نظامی هم بکند.
طبق نقشه آمریکایی ها قرار بود با تهدید به جنگ، ایرانی ها بترسند و خود را جمع و جور کنند و بعد شتابان به سمت مذاکره با آقای ترامپ و تسلیم در برابر خواسته های او بدوند.
البته تجربه آمریکایی ها با برخی کشورهای منطقه و جهان نیز نشان داده که چنین روشی جوابگو است.
همه حساب کتاب ها درست پیش میرفت تا اینکه به یکباره آمریکایی ها و همپیمانان شان با استراتژی جدید ایران مبنی بر رویارویی مواجه شدند.
چه ایران مسئول ماجرای انفجار نفتکش ها و یا حمله به لوله های نفت عربستان و یا حمله به منطقه سبز بغداد بوده باشد یا نه، به هر حال نکته قابل تامل این است که این ماجراها نشان داد که هم آمریکا و هم متحدینش در منطقه بسیار آسیب پذیر تر از آن هستند که قبل تر تصور می کردند.
این ماجراها به جهانیان ثابت کرد که سیاست های دولت جدید آمریکا و حضور آن در منطقه موجب افزایش تنش گشته و در صورت وقوع یک جنگ در منطقه خاورمیانه نباید تصور کرد که فقط ایران و ایالات متحده درگیر آن خواهند بود بلکه کل جهان درگیر خواهد شد . چون صادرات انرژی از خاور میانه بر عکس تصورهای سابق با بستن تنگه هرمز متوقف نمی شود بلکه تولید نفت منطقه متوقف خواهد شد.
از سوی دیگر تهدید اروپایی ها بر علیه ایران نیز رنگ باخته و دیگر ایرانی ها اهمیتی برای این تهدید ها قایل نیستند چون عملا تحریم ها اعمال شده و اینکه اروپا بخواهد به ایالات متحده در اعمال تحریم ها بپیوندد یا نه دیگر برای ایران تهدید به حساب نمی آید.
ایرانی ها دیگر مطمئن شده اند که اروپایی ها فقط شعار می دهند و عملی در کار نیست.
سرنگونی پهباد آمریکایی که وارد حریم هوایی ایران شده بود تیر خلاصی بود بر همه طرح های آمریکا، چون آمریکایی ها نشان دادند که هیچ ابایی از جنگ ندارند و اگر بنا باشد که بحث جنگ روی میز باشد، از این پس این ایران است که این کارت را در اختیار دارد و آمریکایی ها باید این کارت را فراموش کنند.
دلیل اینکه می توانیم بگوییم که این ایران است که کارت را در اختیار گرفته این است که اگر ایرانی ها ابایی از برخورد نظامی داشتند به این شکل با حضور آمریکا در منطقه برخورد نمی کردند و هواپیمای آنها را سرنگون نمی کردند، در مقابل هم دیدیم که آمریکایی ها بودند که در این ماجرا جا زدند.
درست است که ایران به دنبال جنگ نیست و رهبر انقلاب اسلامی هم اعلام کردند که “نه جنگ نه مذاکره”، اما باید متوجه شد که اگر بنا باشد جنگی راه بیافتد ایران ترجیح خواهد داد که استراتژی و زمان و مکان جنگ را خود تعیین کند نه آمریکا و بازی آمریکا را به هم بزند، امری که همه آنهایی که تا به حال با آمریکا روبرو شدند از آن غافل بودند، یعنی همیشه در همه جنگ ها این ایالات متحده بوده که تشخیص می داده چه زمانی وارد جنگ شود و چه استراتژی ای برای جنگ داشته باشد.
نظامی های ایرانی توانستند این ابزار را از دست آمریکایی ها سلب کنند و عنصر تعیین کننده جنگ را دست بگیرند.
از سوی دیگر مشاهده می کنیم که بال دیگر جمهوری اسلامی یعنی بال سیاسی هم توانسته بخوبی در مقابل تهدید های سیاسی آمریکا و متحدین اش در جهان بایستد و همه ابزار های فشار آنها را نابود کند.
در حالی که رهبران بسیاری از کشورهای جهان اگر بشنوند که رئیس جمهوری ایالات متحده تماس گرفته آماده باش می ایستند و با او صحبت می کنند می بینیم که رهبر جمهوری اسلامی نه فقط نامه رئیس جمهوری آمریکا را تحویل نمی گیرد بلکه در رسانه ها او را تحقیر می کند.
همچنین مقامات اروپایی و ژاپنی که با تصور ضعف سیاسی ایران به ایران آمده بودند همه با یک سیاست بسیار مقتدر مواجه شدند و تهدیدهایشان را به اصطلاح قورت دادند وبه کشورهای خود برگشتند.
همه شان متوجه شده اند که ایران دیگر آن رفتار قبلی را با آنها نخواهد داشت و فرصت های طلایی ای که در رابطه با ایران داشته اند از دست رفته.
حال ایالات متحده آخرین تیر تحریم های خود را نیز در کرده و آنقدر آقای ترامپ در این ماجرا سردرگم بود در حین اعلام این تحریم ها اظهار داشت که امام خمینی را تحریم می کند.
آنها همچنین آقای ظریف را در کنار مقامات سپاه قرار داده اند و تحریم کرده اند، امری که نشان می دهد چه قدر دو بال سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی موجب شکست طرح های آنها شده و چه قدر از هر دو بال ناراحت هستند.
به هر حال امروزه کل جهان ایالت متحده را متهم می کند که منطقه و جهان را با سیاست های نا بخردمندانه خود به اینجا رسانده و امروزه نیز کل جهان به حالت تعجب به رفتارهای آمریکا نگاه می کند که هدف چیست؟
چند روز پیش آقای ترامپ التماس می کرد با رهبر انقلاب اسلامی ملاقات داشته باشد حال که به او این فرصت داده نشده مثل بچه کوچک ها رفتار می کند.
یعنی جدا آمریکایی ها باور دارند که مثلا با تحریم رهبری ایرانی ها دیگر خیلی ناراحت می شوند و یا اینکه مثلا افسران سپاه پاسداران می ترسند اموالشان در آمریکا مصادره شود.
آنچه بدیهی است این رفتار آمریکا امروزه این افراد را در میان مردم ایران محبوب تر می کند ونشان می دهد که آمریکایی ها چه قدر نسبت به ایران سردرگم شده اند که نمی دانند چه کار می کنند.
Wednesday, 4 December , 2024