اگر فرمانهای اجرایی روسای جمهوری آمریکا می توانست ایرانی ها را به زانو در بیاورد که در این چهل سال کار ایران بارها تمام شده بود.

اسپوتنیک – اخیر ترامپ فرمان اجرائی ای صادر کرده که بر اساس آن تحریم های ابطال شده شورای امنیت به زور ایالات متحده بر علیه ایران اعمال گردد و هر کشور یا شرکتی که به دستور او تمکین نکند مورد تحریم  قرار گیرد.

واقعا مقامات آمریکایی چه فکر می کنند؟

آیا فکر می کنند با نیمچه کشوری که در شورای امنیت با آنها همراه می شود طرف هستند یا اینکه شبه حکومت های عربی که رهبرانشان گوش به فرمان آمریکا هستند طرف می باشند؟

اگر فرمانهای اجرایی روسای جمهوری آمریکا می توانست ایرانی ها را به زانو در بیاورد که در این چهل سال کار ایران بارها تمام شده بود.

ایرانی ها سالها است که هیچ خرید تسلیحاتی ای از کانال رسمی از کشورهای دیگر نداشته اند و علیرغم تحریم های کذایی آمریکا و حتی شورای امنیت زمانی که نیاز داشتند تسلیحات مورد نیاز خود را تهیه کرده اند و امروزه خود جزو تولید کنندگان قدر بسیاری از تسلیحات دفاعی خود می باشند.

پس از برجام هم دیپلماسی ایرانی هر روز دام جدیدی را برای به انزوا کشاندن بیشتر ایالات متحده پهن میکرد که هر بار هم به دلیل ناشی بودن تیم حاکم بر ایالات متحده در این دام گیر می کردند.

چیزی را که نه آقای ترامپ نه تیم او متوجه هستند این می باشد که چه این تحریم ها باشد چه نباشد فرقی به حال ایران نمی کند چون دیگر ایرانی ها چیزی را برای باختن ندارند با شرایط تحریم توانسته اند کنار بیایند و به قول دکتر ظریف تخصص دور زدن تحریم های آمریکا را نیز پیدا کرده اند، این دولت آمریکا است که با هر اقدام خود امتیازات و آبروی بیشتری را از دست می دهد.

نکته ای که باید آمریکایی ها متوجه آن شوند این است که هر چه قدر آنها از ابزار تحریم بیشتر استفاده کنند دیگر کشورهای جهان واهمه بیشتری از دیدگاه های سیاست مداران آمریکایی پیدا می کنند و روز به روز از آمریکا دور تر می شوند، چون همه تصور می کنند ممکن است روزی این بلا سر آنها هم بیاید.

بحث بنده اینجا کشورهایی که سیاست های مخالف با آمریکا دارند نیست، بلکه بحث حتی کشورهایی است که در عرصه های سیاسی همسو با ایالات متحده به حساب می آیند.

اگر آمریکایی ها تصور می کنند حال که آقای ترامپ فرمانی را صادر کرده دیگر تمام است و ایرانی ها جرئت خرید و فروش تسلیحات را نخواهند داشت، سخت در اشتباه هستند.

ایرانی ها با شرکت هایی که با آمریکا تعامل دارند تعامل ندارند و سالها است که تعاملاتشان با این شرکت ها قطع شده پس این فرمان اجرایی نمی تواند روی سیاست تسلیحاتی آنها تاثیر بگذارد، مخصوصا که طی چند دهه اخیر ایرانی ها علیرغم وجود تحریم های آمریکا و حتی تحریم های شورای امنیت توانسته اند تجهیزاتی را که نیاز دارند از کانال های مختلف تهیه یا تولید کنند و همین که امروزه آمریکایی ها و یا متحدینشان جرئت حمله به ایران را ندارند نشان می دهد که این تسلیحات چه قدر قدرت بازدارندگی دارد.

اگر هم هنوز این تسلیحات از تسلیحات دفاعی به تهاجمی تغییر پیدا نکرده اند به این دلیل بوده که ایرانی ها اولویت خود را در تولید تسلیحات بازدارنده قرار داده بودند تا امنیت خود را تامین کنند.

تصور اینکه آمریکایی ها بخواهند به زور مثلا جلوی کشتی های ایرانی را بگیرند و یا از ابزار زور بر علیه ایرانی ها استفاده کنند هم تصور بسیار کوته بینانه ای است.

ایرانی ها طی همین یکی دو سال اخیر ثابت کرده اند که از رویارویی با هیچ قدرت جهانی ای ابایی ندارند و در وقت لزوم آمادگی دارند که ضربه لازم را در مکان و زمان لازم بگونه ای وارد کنند که طرف مقابل دست و پا بسته در مقابلشان سر خم کند.

سیاست مداران و نظامیان آمریکایی هم به خوبی می دانند که ایران چه توانمندی هایی دارد و سربازان آمریکایی در منطقه در چه شرایطی قرار دارند.

امروزه بیش از ۲۴۰ پایگاه آمریکایی در منطقه زیر ذره بین ایرانی ها قرار دارد، البته جدا از کشتی های آنها و علیرغم همه ظاهر سازی های قلدر معابانه آمریکایی ها امکان حمایت از همه این پایگاه ها به هیچ وجه برای آمریکایی ها وجود ندارد وطبق بر آورد خود نظامیان آمریکایی در زمان مناسب ایرانی ها می دانند کدام پایگاه را می توان راحت تر هدف گرفت.

روزانه هم ده ها کشتی تجاری آمریکایی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند تردد دارند و اگر آمریکایی ها بخواهند جلوی یک کشتی ایرانی را بگیرند ایرانی ها می توانند جلوی ده کشتی آمریکایی را بگیرند واگر بخواهند طبق آنچه رییس شورای راهبردی سیاست خارجی ایران دکتر کمال خرازی گفتند طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد رفتار کنند یعنی همه اهداف آمریکایی و حتی کشتی های سیاحتی و تجاری و پروازهای آنها می تواند هدف های بالقوه برای ایران به حساب آید و طبق همین ماده منشور سازمان ملل ایران حق دارد تا زمانی که شورای امنیت نتواند حق و حقوق اش را استیفا کند و یا امنیت آن را تامین کند در قبال هر کشور و یا کشورهایی که امنیت آن را تهدید می کنند واکنش نشان دهد.

آنوقت باید دید این متحدین آمریکا که در کاخ های شیشه ای سکونت دارند هم به ادامه همکاری با آمریکا ادامه خواهند داد یا نه.

وقتی که صادرات و واردات حتی برای اقلام دارویی و غذا هم متوقف شده باید تصور کرد که ایرانی ها چیزی برای از دست دادن ندارند اما آنها خیلی چیز ها برای از دست دادن دارند.

آیا دولت آمریکا تاوان پاسخگویی در مورد کشته هایش را خواهد داشت؟

آیا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که برای ایران شاخ و شانه می کشند می توانند با نفت خامی که برایشان می ماند خورد و خوراکشان را تامین کنند؟

باید توجه داشت که در صورت درگیری آنها با ایران کمترین اتفاقی که رخ میدهد این خواهد بود که حتی آب آشامیدنی برای خوردن نخواهند داشت و احتمالا صادرات و واردات کل کالاهای به این کشورها متوقف شود.

اسرائیل که دیگر به کنار، عمق استراتزیک آن به حدی نیست که بتواند در صورت تصمیم گیری جبهه مقاومت به حمله تاب حملات مقاومت را داشته باشد.

در پایان باید گفت دولت آمریکا با این تصمیم خود در بزرگترین چاله ای افتاده که ساده ترین و تازه کار ترین سیاست مدان هم محال بود در آن بیافتد، امروزه هم شورای امنیت را از دست داده هم متحدین خود و هم جامعه جهانی را.

در حالی که کل جامعه جهانی متوجه خطرات اقدامات آمریکا است وبه دنبال ایجاد راهکار سیاسی برای اختلافات آمریکا و ایران می باشد و همه تاکید دارند تنها راه تمکین آمریکا به برجام است، امروزه دولت آمریکا فقط به دلیل مسایل شخصی و انتخاباتی رییس جمهوری آن جهان و منطقه را به سمت جنگ می کشاند.

منبع: سایت خبری – تحلیلی اسپوتنیک فارسی زبان روسیه – نویسنده: عماد آبشناس

  • نویسنده : عماد آبشناس
  • منبع خبر : سایت اسپوتنیک