راهبردی نادرست در قریب دو دهه گذشته تجویز شد که بر مبنای به فراموشی سپردن باطل با عدم یاد از آن «الباطل یموتُ بترک ذِکره» معتقد بود باید مجاهدین را از شمول روایات تاریخی دور ساخت؛ در نتیجه به جز معدود تلاش ها، کمتر از ترورها و مبانی تروریستی سازمان مجاهدین خلق سخن گفته شد و این راهبرد، منجر به غلبه کمی روایت های واژگونه اعضای حاضر یا به ظاهر بریده سازمان مجاهدین خلق شد. روایت های که نه تنها تصوری دیگرگون فراروی نسلی قرار داد که در دهه شصت ، دهه جنایات علنی آنها به دنیا نیامده بود؛ بلکه حتی شاهدان نزدیک ماجرا را نیز دچار غفلت و توهم ساخت.
حال این عبارت هنگامی که در متون دینی آمده و گاه بسان تمثیلی بر زبان ها جاری می شود؛ کاربردی دیگر دارد. علمایی همچون حضرات آیات سبحانی، جوادی آملی، مصباح یزدی و . . . با تبیین راهبردهایی همچون تخریب مسجد ضرار که محل تبلیغ و عضوگیری منافقین بود؛ خاموشی در برابر مجاهدین بر مبنای فوق را مورد نقد قرار داد و متذکر شده اند که دستور قرآن چنین است که «با کافران و منافقان بجنگ و با آنان بشدت رفتار کن.»
این موضوع زمانی اهمیت مضاعف دارد که به کارنامه سوژه نگاهی بیندازیم. سازمان مجاهدین خلق از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به جمع آوری سلاح و نفوذ دادن عناصر خود در نهادهای انقلابی اقدام کرده بود تا سطوح مختلفی شامل مصادره انقلاب در روندی دموکراتیک، انجام کودتا، ناامن سازی و اقتدار زدایی از نظام به منظور سرنگونی آن . . . . را دنبال کند که در آخرین مرحله ، به ترورهای کور و حمله نظامی به خاک کشور از عراق و افغانستان متوصل شده بود و در این مسیر همواره امنیت زدایی از زندگی روزانه مردم را دنبال کرده بود.
اینک و پس از شکست همه الگوهای گذشته آنها ، سازمان اقدامات تهاجمی با روایت سازی از تاریخ انقلاب اسلامی را به صورت مستقیم یا از طریق عناصر غیر سازمانی در دستور کار خود قرار داده است. تا آنجا که در یکی از تازه ترین اقدامات آنها شاهد آن هستیم که جنایتکارانی که رسما به خاک میهن حمله نظامی کرده بودند در دادگاه استکهلم و دورس؛ در یک تصویرسازی، قهرمانان ضد قهرمان و تروریست ها قربانی تصویر شده اند.
اشتباه دیگر ما در مواجه با این سازمان آن بوده است که در معدود روایت ها نیز برخی ابعاد عملکرد آنها را ندیده ایم. بعنوان نمونه کارنامه این سازمان را به ترور ۱۷۰۰۰ هزار شهید فرو کاسته ایم. در حالی که سازمان به جز این ترورهای مستقیم؛ شریک بخشی از جنایات با دیگر گروه های ضد انقلاب خاصه در کردستان بوده است و با گروه هایی مثل چریک فدایی خلق، پیکار، حزب دموکرات ، کومله و . . . اتحاد فکر و عمل ، جلسات مشترک و استراتژی یکسان داشتند.
اما فراتر از آن ، سازمان در میانه دهه شصت بخشی از ماشین جنگی صدام علیه ایران شد. آنها از جاسوسی و شناسایی تا عملیات گسترده ارائه خدمت کردند، اطلاعاتی – که هرگز در شرایط عادی برای ارتش بعث دسترسی به آن ممکن نبود – را در اختیارش گذاشتند و حتی رمزگذاری هایی همچون مکالمات با لهجه های خاص محلی را که برای غیر بومیان ایران اشراف به آن ناممکن بود رمزگشایی کردند.
در لشگرهای عراق سازماندگی شدند و در شهادت هزاران نفر از مردم بسیج شده برای دفاع از خاک کشور و نیز رزمندگان رسمی ارتش و سپاه مباشرت، معاونت و مشارکت داشته اند. گاه با ارائه طرح هایی همچون جنگ شهرها، مردم عادی را که به زندگی روزمره مشغول بودند در دستور کشتار صدام قرار دادند و گاه نیروهای مرزی را با تلکم فارسی خود فریب دادند و شبیخون زدند.
سازمان در تجاوز دوم عراق پس از پذیرش قطعنامه ، نقش محوری داشت و با این حساب باید گفت که آنها مباشر و شریک قتل نزدیک به سیصد هزار شهید و جراحت جمع کثیری از جانبازان ما نیز هستند. اینها جدا از کارنامه آنها در داخل عراق از جمله عاملیت در کشتار هزاران کرد عراقی در عملیات موسوم به انفال و شیعیان عراق در انتفاضیه شعبانیه است.
کاستی روایت ما و بدتر از آن ، کاستی اقدامات حقوقی ما در عرصه بین الملل سبب شده است تا این سازمان که زمانی از سوی بخش عمده ای از دنیا تروریست اعلام شده بود؛ امروز بتواند با تکیه بر بطلان کارنامه اش با عدم ذکر آن از سوی ما، به روش هایی همچون تغییر ساختار ، امضای پیمان و . . . متوسل شود و از پیامدهای حضور در فهرست سازمان های تروریستی معاف گردد.
فهم این فرایند؛ ما را به ضرورت ارائه روایت های دقیق تر، تفصیلی و تصویری از سازمان می رساند تا از قابی غبار زدایی کنیم که نشان دهد این سازمان چگونه یکی از بزرگترین سازمان های تروریستی جهان بوده و هست. سازمانی که برخی اقدامات آن در ربایش، شکنجه، خشونت حتی با هم سازمانی ها و . . . الگویی برای داعش بود و در بسیاری رفتارهای تروریستی خود همچنان رکوردار است و در صورت ارائه تصویر واقعی ، دنیا واکنش دیگری به آن نشان خواهد داد. رکورد بزرگترین ترور جمعی مسئولان، رکورد بزرگ ترین پادگان رسمی با سلاح های سنگین برای یک سازمان تروریستی ، رکورد بیشترین تعداد کاخ و همسر برای رهبر یک سازمان تروریستی و . . .
از ابزارهای رایج در رسانه ، قاب بندی برای ارائه تصویر دلخواه از واقعیت است. تکنیک «قاب بندی واقعیت» (Media Framing) تا جایی پیش می رود که گاه واقعیت را وارونه نمایش می دهد. تبحر رسانه های در خدمت سازمان در استفاده از این روش، تا آنجا پیش رفته که امروز سعی دارد نظام را بدهکار به سازمان مجاهدین خلق جلوه دهند. در این فضا جای خالی ارائه قاب های واقعی از فراز و فرود سازمانی که از اوایل دهه ۴۰ تا امروز اوج و حضیض های بسیار تجربه کرده است؛ ضرورت جنگ نرم امروز است . به همین جهت، سعی شده است برغم فرجام شوم سازمان؛ اگر در مقطعی نقطه قوتی بوده است نیز کتمان نشود تا فهمی واقعی تر از راه طی شده سازمان به دست دهد.
حال که دادگاه سازمان (که به جهت ابعاد حقوق بین الملل پیش نیاز بسیاری از گام ها بوده است) اگرچه با تاخیری طولانی ، اما با مشارکت خانواده شهدا تشکیل شده است؛ ضرورت تصویرسازی صحیح از واقعیت های تاریخی این گروه، بیش از گذشته احساس می شود. شاید اشکال کنند ، در شرایطی که جریان غالب رسانه ، در دست دشمن است تلاش ما در این مسیر دیده نخواهد شد و ثمری نخواهد داشت.. اما وعده خداوند جز این است: «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله» : همان خدایی که وعده داده است با ثبات قدم ، در قلوب دشمنان وحشت خواهد افکند و پیروزی را تضمین کرده است.
- منبع خبر : دومین ویژهنامه «سطرهای ناخوانده» روزنامه ایران
Wednesday, 15 January , 2025