رهبران مجاهدین بیش از ۴۰ سال است که آلترناتیو بودن خود را در بوق و کرنا کرده و در سرتاسر عالم جار زده اند. ولی چرا اکنون در حسرت حتی یک شعار و یک حمایت از سوی مردم ایران بسر می برند ؟
تولید حمایت های جعلی در فضای مجازی از سرکردگان این فرقه، تبلیغات سرسام آور و کر کننده و هزینه های گزاف برای سیاستمداران بازنشسته غربی و اروپایی برای باد کردن و گنده نشان دادن مجاهدین همه و همه صرفا برای پر کردن خلاء زوال پایگاه اجتماعی این فرقه در داخل کشور است.
اکنون که آفتاب عمر رهبران فرقه مجاهدین بر لب بام است بطور هستریک و دیوانه وار بیش از هر زمان دیگری آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند.
مسلما دیدار با این یا آن مقام از دور خارج شده آمریکایی و دیدار اخیر با مایک پمپئو و مایک پنس هم از سر ناچاری است و نه از سر قدرت ، چرا که قدرت واقعی در دستان مردم ایران است. مردمی که طی چندین نسل مجاهدین را نه بعنوان یک جریان اجتماعی بلکه بعنوان یک گروه تروریستی در تاریخ معاصر ایران شناخته اند که تا توانسته خشونت را بر جامعه ایران از طریق؛ ترور، عملیات انتحاری و انفجار، پیوستن به ارتش صدام و جنگیدن در خطوط مقدم نبرد با نیروهای ایرانی، جاسوسی و . . . تحمیل کرده است.
شاید مجاهدین در طول چند دهه گذشته به واسطه خدماتی که به اربابان، غربی و منطقه یی خود ارائه داده اند توانسته اند به انبوهی پول و ثروت برسند و به حیات فیزیکی خائنانه خود ادامه دهند اما هرگز باعث اقبال مردمی آنان نشده و فاقد هرگونه تاثیر گذاری در جامعه کنونی ایران هستند.
در هر صورت بندی تاریخی و در هر دوره از آن، جریان ها و گروههای مختلفی وجود دارند که با یکدیگر در قابت اند و هر یک مواضع ایدئولوژیک و سیاسی خاص خود را دارند. از ویژگیهای این عرصه این است که هر جریانی باید بتواند در جامعه، گروه هدف خود را جذب کرده و مخاطبان خود را اقناع کند.
اما این قانونمندی برای گروههای تروریستی مثل مجاهدین صدق نمی کند. و سالهاست که کِشتی مجاهدین در سواحل آلبانی به گِل نشسته و در گذر زمان در حال نابودی است.
تجربه سالهای اخیر و فشارهای تحریم حداکثری آمریکا بر علیه مردم ایرن نشان داد که مجاهدین موجسوار خوبی هستند. اما بدلیل نداشتن پایگاه اجتماعی قدرت ایجاد موج را ندارند. به همین دلیل هم همیشه دنباله رو حوادث هستند تا اتفاقی بیفتد و آنها شروع به بهره برادری کنند.
شکست بزرگترین فراخوان اخیر این فرقه نیز که سعی داشت مردم را در آستانه شب سی خرداد ۱۴۰۱ به خیابانها بکشاند نیز ناشی از این است که مردم ایران مهمترین مرز سیاسی برای هر فرد و هر جریانی، را مرز بین وطن فروشی و وطن پرستی دانسته و با این شاخص دوست و دشمن را ارزیابی می کنند.
بنابراین آنچه که در مورد مدعیان جایگزینی نظام کنونی ایران مطرح است فعالیت های جاسوسی آنهاست. اینکه چرا حملاتِ جاسوسیِ این جماعت تمامی ارکان توان دفاعی و اقتصادی کشور را در بر گرفته است؟ اگر هدف براندازی است، آیا در نظامِ بعدی برای حفظ وطن به توان دفاعی، به علم هسته یی، به اقتصاد قوی و صنعت پیشرفته نیاز نیست؟ نتیجه اینکه: وطن فروش ها برانداز هم نیستند بلکه مامور نابودی ایران هستند.
- نویسنده : سعید پارسا
- منبع خبر : سایت راه نو
Wednesday, 4 December , 2024