«کانون شورشی» رجوی ، که روزگاری قرار بود به عنوان نیرویی برای مقابله با جمهوری اسلامی از سوی مجاهدین مورد استفاده قرار گیرد امروز با شعار مرگ بر رجوی در اردوگاه مانز آلبانی گریبانگیر خودشان شده و این فرقه تروریستی را از درون در آستانه‌ی فروپاشی قرار داده است.

وقتی رجوی در استراتژی خود ساخته «ارتش آزادیبخش» با خاک و سلاح بیگانه شکست خورد ، به ترفند هایی برای روحیه دادن به اعضای نگونبخت این فرقه برآمد که در نوع خود بیسابقه بود.

روزی که رجوی پای در خاک عراق گذاشت به روشنی روز مشخص بود که تشکیل  «ارتش آزادیبخش»  صرفا تخلیه هیجانات تروریستی و خشونت آمیز این ابله آلت دست در شکاف جنگ ایرن و عراق است.

رجوی آن روزها که به همه خط و نشان می کشید،  آنقدر سرمست از این باده بود که هرگز به روزی که صدام نباشد فکر نمی کرد و تمام تخم مرغ هایش را در یک سبد به بازی آورد.

رجوی رهبر فاسد و بدنام مجاهدین آنقدر به پیروزی صدام باور داشت که حتی به روزهای بعد از سرنگونی و ایجاد اتحاد با رهبر دیکتاتور عراق هم طرح و برنامه می  ریخت و از این اتحاد خیالی به خود می بالید.

بازگشت صدام به صلح  بعد از ۸ سال و  لاجرم  قبول قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل توسط ایران در سال ۱۳۶۷ پایان «ارتش آزادیبخش» رجوی را رقم زد و کمر او را شکست. رجوی که امیدوار بود در دور جدید تحولات منطقه ای اینبار توسط ارتش آمریکا در خاک عراق تسلیح شود عملا سرش بی کلاه ماند و دولت جدید عراق در توافق با آمریکا خواهان خروج این فرقه در خاک کشورش شد. 

رجوی تلاش های زیادی را توسط حامیان غربی خود  برای ماندن در خاک عراق انجام داد ولی هیچکدام موثر واقع نشد.

تشکیلات بهم ریخته ، خلع سلاح و انتقال اعضای باقیمانده مجاهدین به خاک آلبانی در قبال خروج مجاهدین از لیست گروههای ترورریستی آمریکا ، حاکی از  شکست استراتژی جنگ آزادیبخش رجوی  و ارائه تصویری مبهم از آینده یک فرقه تروریستی بود و اینکه سرویس های اطلاعاتی غربی بعد از این شکست چگونه می خواهند در پروژه های ضد ایرانی خود از این  فرقه بهره ببرند.

بی آینده شدن مجاهدین از یک سو و فشار اعضای ناراضی و خواهان خروج از تشکیلات این فرقه از سوی دیگر رجوی را در تنگنای عجیبی  قرار داد.  

از تشکیل موسسان سوم و چهارم و نهایتا پنجم آبی برای ایجاد انسجام در درون تشکیلات آبی برای  رجوی گرم نشد و این ترفند ها نتوانست اعضای فریب خورده را در دام این فرقه نگه دارد لاجرم باعث جدایی های باز هم بیشتری در خاک آلبانی از این فرقه گردید.

تجمیع اعضای این فرقه همراه با رهبری آن در خاک آلبانی پایان خفت باری را در عرصه سیاسی برای مجاهدین رقم زد.

رجوی برای خروج از بن بست که بخوبی می دانست اعضای سالمند ساکن در اردوگاه مانز آلبانی دیگر هیچ نقشی در آینده این فرقه نخواهند داشت،   لاجرم به ترفند دیگری تحت عنوان «کانون های شورشی» اینبار در داخل کشور دست زد تا یک تصویری ساختگی از پایگاه اجتماعی این فرقه در داخل کشور در ذهن و ضمیر حامیان سیاسی و سرویس های اطلاعات غربی بویژه اسرائیل ایجاد کند تا بتواند در سایه کمک های مالی آنان روزگار خفیف و خائنانه خود را سپری کند.

در بحبوحه بلاتکلیفی و رویگردانی حامیان غربی از این فرقه در سال ۱۳۹۵ بود که سروییس اطلاعاتی عربستان سعودی بار دیگر پیکانکار جدید رجوی تعریف گردید و این فرقه تمام عیار تحت فرمان طرحهای ضد ایرانی سعودی ها قرار گرفت.

رجوی با حمایت های مالی سعودی ها  سعی کرد استراتژی باصطلاح «کانون های شورشی» را در داخل کشور راه بیندازد تا به حامی جدید خود نشان دهد که این فرقه نیز می تواند همپای سرویس اطلاعاتی این کشور جنگ را در داخل ایران شعله ور کرده و به خواسته بن سلمان جامه عمل بپوشاند.

هرچند در شروع و با ترفند هایی که در فضای مجازی و با پول سعودی ها جوانانی را با فریب در داخل کشور به اقدامات ایذایی در کوچه و خیابان کشاند اما بتدریج آگاهی بخشی جوانان و شناخت ماهیت این فرقه، اینگونه اقدامات ایذایی بسرعت  فروکش کرد.

در آشوب های سال ۱۴۰۱ برای ارباب سعودی این فرقه مسجل شد که روی اسب بازنده شرط بندی کرده است و مردم ایران بشدت از این فرقه بیزارند.

حال بعد از هشت سال جست خیز میمون وار ، تق «کانون های شورشی» فرقه رجوی هم درآمد و معلوم شد اینگونه اقدامات ماجراجویانه موقتی و صرفا یک فریب و ترفند برای ترمیم چهره شکست خورده  این فرقه و سرپوش گذاشتن بر پایان تاریخ مصرف آن بوده است. بنحویکه سرویس اطلاعاتی سعودی ها هم سرمایه گذاری بر روی چنین گروهی را متوقف کرده و افسار آنرا بدست پیمانکار دیگر یعنی  اسرائیلی ها سپردند تا این عروس هزار شوهر اینبار توسط رژیم کوک کش اسرائیل بکار گرفته شود.

نتیجه اینکه جدایی های بیش از پیش ، راه اندازی کانون شورشی ناراضیان در اردوگاه مانز و مرگ و میر اعضاء در اردوگاه های این فرقه از یک سو و تشکیل انجمن نجات آلبانی از سوی دیگر  تنها واقعیت هایی  است که در طول سالهای گذشته خود را به رهبران این فرقه تحمیل کرده است.

«کانون شورشی» رجوی  ، که روزگاری قرار بود به عنوان نیرویی برای مقابله با جمهوری اسلامی از سوی مجاهدین مورد استفاده قرار گیرد امروز با شعار مرگ بر رجوی در اردوگاه مانز آلبانی گریبانگیر خودشان شده و این فرقه تروریستی را از درون در آستانه‌ی فروپاشی قرار داده است.

بنابراین رجز خوانی های مشمئز کننده حلقه رسانه ای این فرقه که همچنان در بستر خبری کانون های شورشی در فضای مجازی ادامه دارد صرفا تلاشی  تبلیغاتی برای باور پذیر کردن نقش احتمالی این فرقه در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران به طرف حسابهای خارجی است.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • منبع خبر : سایت راه نو