در سازمان مجاهدین یا بعبارت دقیق تر فرقه رجوی، تا به امروز افراد بسیاری به عنوان نفر اول سازمان یا به اصطلاح مسئول اول این فرقه انتخاب شده اند، اما هیچ گاه از حوزه وظایف این افراد صحبتی بعمل نیامده است. چگونه می‌شود کسی از مسئول اول بودن حرف بزند ولی از هیچ تغییر و تحول و برنامه کاری حرف نزند؟ تنها تحول همیشگی در فرقه رجوی تمجید از رهبری این فرقه است.

نویسنده: خانم حمیرا محمدنژاد عضو پیشین مجاهدین – ۲۰ اکتبر ۲۰۲۱- با گذشت سالیان، فرتوت بودن فرقه رجوی برای همه کسانی که زمانی به دنبال این فرقه از همه دار و ندار خود گذشتند، هر چه بیشتر آشکار شده است.

فرقه رجوی اکنون بجز به راه انداختن خیمه شب بازی های بیهوده و مشغول کردن ذهن نگون بختان این فرقه که سالیان سال اجیر کرده را ندارد.

در یک بازبینی کوتاه می‌توان دید که زمان در فرقه رجوی به سکون مرگبار خود همچنان ادامه می‌دهد و هیچ راهگشایی مثبتی در این فرقه رخ نمی‌دهد.

براستی که عدم تطبیق هر اجتماع و حتی فردی برابر با نابودی آن می‌شود.

سالیان سال می‌گذرد و فرقه رجوی همچنان دست از بازی های گذشته خود بر نمی‌دارد و از تجارب و قیمت‌های سنگینی که خون افراد بی گناه و از جان گذشته آن را امضا کرده‌اند استفاده نکرده و خود را در لبه پرتگاه به زور نگاه داشته است.

امروزه با توجه به سرعت تکنولوژی دیگر ماندن در عصر هجر معنایی نداشته و نداشتن جرات و جسارت برای بازگو کردن ایرادها و اشکالهای استراتژیکی بجز سقوط نتیجه ای نخواهد داد.

بازبینی گذشته و استفاده از تجربیات آن می‌توانست رشد بزرگی چه بلحاظ استراتژیک و چه بلحاظ اجتماعی به این فرقه بدهد. آنچه که مایه رشد احزاب می شود در وحله اول جلب اعتماد افراد اجتماع میباشد و متاسفانه فرقه رجوی اعتماد عموم را از بین برده و با عملکردهای خود نشان داده است که عشق در این فرقه وجود و معنای خارجی ندارد.

من فکر می کنم که عشق پایه های محکم یک جریان میباشد که می‌تواند به آن ثبات بدهد.

تاریخ نشان داده است که شاید بتوان با زور چماق چند صباحی بر ملت‌ها حکومت کرد و اما روزی می‌رسد که صحنه عوض می‌شود و مردم بر چماقداران غالب می‌شوند.

در طول تاریخ هیتلرهای بسیاری را شاهد بوده ایم و اما هیچ کدام از اینها علی رغم قدرت بسیار باز نتوانسته اند که برای همیشه پایدار بمانند.

در سازمان مجاهدین یا بعبارت دقیق تر فرقه رجوی، تا به امروز افراد بسیاری به عنوان نفر اول سازمان یا به اصطلاح مسئول اول این فرقه انتخاب شده اند، اما هیچ گاه از حوزه وظایف این افراد صحبتی بعمل نیامده است. چگونه می‌شود کسی از مسئول اول بودن حرف بزند ولی از هیچ تغییر و تحول و برنامه کاری حرف نزند؟

تغییر و تحول در سازمان فقط و فقط انتقاد از خود و بند های مختلفی هست که افراد باقی مانده را برای چند صباحی دیگر با چیزهای پوچ و بی محتوا مشغول کنند.

تحول همیشگی در فرقه رجوی تمجید از رهبری این فرقه است.

مثلا در نشست شورای به اصطلاح ملی فرقه، هرگز نمی توان حرف پر محتوایی بجز تعریف و تمجید از مریم و مسعود شنید.

البته از یکسری افرادی که فقط برای گرفتن مواجب با این فرقه مانده اند چه انتظاری می‌توان بیشتر از این داشت؟

چون برای این افراد درد و رنجی که مردم ایران سالیان متحمل می‌شوند معنی خاصی ندارد و همان بس که آنها در زیر سایه این فرقه به پول خود می‌رسند.

افراد عضو این شورا هم می‌دانند که هیچ گاه نباید انتقادی از مسعود رجوی بکنند چون نتیجه انتقاد در فرقه رجوی مساوی با حذف فیزیکی این افراد خواهد بود.