آنچه در واقعیت به عنوان تلاش های فرقه تروریستی مجاهدین برای قرارگیری در جایگاه آلترناتیو نظام ایران شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از اقدامات تبلیغی و نمایشی است که صرفاً بتواند در میان اپوزسیون پراکنده و ناتوان نظام ایران سربلند کرده و در رقابت تصاحب حمایت‌های مادی و معنوی دشمنان ملت ایران پیروز شود.

بحران مشروعیت مردمی در طیف ضد انقلاب و کسانی که ادعای آلترناتیویی جمهوری اسلامی ایران را دارند بسیار جدی و عمیق است. بنحویکه طی ماههای اخیر گرفتن پاچه رضا پهلوی توسط رهبران مجاهدین به اوج خود رسیده است.

رضا پهلوی نیز در رقابت با مجاهدین در تلاش برای کسب حمایت‌های بین‌المللی از بودجه‌ها و طرح های مصوب کشورهای دشمن از جمله آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای عربی در منطقه علیه نظام ایران است.

البته مجاهدین در مواجهه با این رقابت به روش تخریب طرف‌ مقابل عمل کرده است که در ماههای اخیر شاهد کتک کاری بین مجاهدین و سلطنت طلبان در طیف ضد انقلاب بودیم.

در این رقابت تهدید برای مجاهدین آنقدر زیاد است که رهبران مجاهدین حتی مایک پنس را نیز مجبور کردند علیه سلطنت طلبان موضع بگیرد. تا شاید کمی از هیستری رهبران مجاهدین کاسته شود.

اخیرا هم سایت رسمی منافقین در مطلبی تحت عنوان «میدان آزمایش آلترناتیو . . . » سعی کرد مجاهدین را در بین بقیه مدعیان آلترناتیوی سرآمد نشان دهد. لذا ۴ شرط زیر را برای آلترناتیو بودن هر جریانی مد نظر قرار داده و می نویسد:  «هر آلترناتیو اصیل و واقعی با ۴شرط، قابل شناسایی و شناخت است. این‌که الآن چه جریان یا گروهی، معیارهای آلترناتیو بودن را دارد، موضوع روز ایران بوده و ضرورت پرداختن به آن را مجاب می‌کند.

هر آلترناتیو یا جایگزین یک حکومت، باید ۴شرط زیر را داشته باشد.»:

۱- رهبری ذیصلاح با مقبولیت اکثریت مردم

۲- تشکیلات منسجم و ملی و فراگیر با هواداران فداکار و جان بر کف

۳-داشتن برنامهٔ مشخص برای پاسخ به مبرم‌ترین موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

۴- حمایت قدرت‌های بزرگ جهانی

اما رهبران مجاهدین فراموش کرده اند مردم ایران سالهاست مرز خود با گروههای تروریستی و اوباش سیاسی و قاتلان را جدا کرده اند.

مجاهدین به عمد در شروط شان از بیان مهمترین مرز سیاسی ایران امروز که همانا مرز بین وطن فروشی و وطن پرستی است تفره رفتند چرا که این اصلی ترین  شاخص نزد مردم ایران در شناخت مدعیان جریانات سیاسی است.

مجاهدین نه در شکل و نه در محتوا لایق شروطی که حتی خود آنرا بیان کردند نیز نیستند.

مجاهدین در بند اول از رهبر ذیصلاح با مقبولیت اکثریت مردم ایران سخن گفتند!  آیا منظور مجاهدین مسعود و یا مریم رجوی است؟ کسانی که طی چندین دهه گذشته بیشترین خسارات مادی و معنوی و انسانی را بر مردم ایران تحمیل کرده اند؟ کسانی که قول داده اند اگر در ایران به قدرت برسند بنیان خانواده را بعنوان برزگترین استثمار کننده (از دید ایدئولوژی فرقه رجوی)  ازهم خواهند پاشید؟ ضمن اینکه  مسعود رجوی نه تنها یک تروریست، وطن فروش و خائن است، بلکه بلحاظ فردی نیز فاسد است. کتک زدن اعضاء زن ناراضی و منتقد و تجاوز به عنف از جمله اتهامات این مردک روانی است.  

وضعیت مریم رجوی هم بعنوان شریک جنایات رجوی ، قاتل خیلی از زنان تشکیلات و حشر نشر با جنایت کارترین سیاسیون غربی و عربی از جمله جرم هایی است که در سابقه وی ثبت شده است.

وضعیت بندهای ۲ و ۳ نیز مشخص است که ماهیت تروریستی و ضد مردمی و ضد ایرانی دارد .

اما بند چهارم و حمایت قدرت های بزرگ جهانی؛ باید گفت آیا نقش مجاهدین برای قدرت های جهانی بیش از یک گروه مزدور و وطن فروش است؟ اگر مجاهدین آلترناتیو  هستند در ارتش عراق چه غلطی می کردند و چرا در کنار نیروهای عراقی بر علیه مردم ایران جنگیدند؟ اگر مجاهدین آلترناتیو هستند اکنون در آلبانی و در اردوگاهی بشدت قرنطینه شده چه می کنند؟  

مسلما «هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی‌ گیرد» غربی ها هم بدون علت از کسی یا گروهی حمایت نمی کنند. مجاهدین قد و قواره شان در حد آلترناتیو نیست. کسی که ادعای آلترناتیوی دارد اول باید دنبال حمایت مردم اش باشد  نه حمایت قدرت های بزرگ را با حمایت های مردمی جایگزین کند.

مهمترین مسئله در بررسی توهم آلترناتیویی مجاهدین، بررسی منطقی و عقلانی ویژگی‌های این گروه به لحاظ برخورداری از مؤلفه‌های لازم برای قرارگیری در جایگاه یک جریان آلترناتیو است؛ اینکه یک آلترناتیو اساساً باید دارای چه ظرفیت‌ها، پتانسیل‌ها و توانمندی‌ها و سوابقی باشد.

باید گفت مجاهدین اساساً از یک ساختار فرقه‌ای و با برخورداری از حدود ۵ هزار نیرو در سراسر مقرها و پایگاه‌هایش در آلبانی، فرانسه، آمریکا و دیگر کشورها نظیر آلمان و استرالیا تشکیل شده است. اصلی‌ترین تجمع استعداد نیرویی این گروه در کشور آلبانی و در پشت حصارهای به شدت کنترل شده شکل گرفته و به گواهی جداشده‌ها از این فرقه، اکثر این نیروها یا منتظر فرصتی برای فرار هستند یا به دلایلی همچون ترس از عاقبت جدایی یا عدم امکان زندگی مستقل به دلیل کهولت سن با این گروه مانده‌اند. این چندهزار نفر همه دارایی رهبران مجاهدین است و دیگر هیچ استعداد قابل اعتنایی که اکنون در ایران حاضر به پیوستن به این فرقه تروریستی باشد وجود ندارد.

بنابراین هیچ شاخصه‌ای را برای اینکه بتواند به عنوان آلترناتیو نظام ایران و اساساً هر نظام سیاسی دیگری مطرح شود، ندارد. با معیارهای ادبیات سیاسی می‌توان اینگونه بیان کرد که مجاهدین حتی در رده گروه های اپوزسیون نیز جای نمی‌گیرند. یک فرقه با سابقه اقدامات تروریستی شاخصه‌های اپوزسیون را نیز ندارد، خصوصاً اینکه مجاهدین هیچ‌گاه مانند یک اپوزسیون نیز رفتار نکرده و به جای اتکا به مردم ایران به دامان عراق و آمریکا و عربستان و اسرائیل یا به عبارتی دشمنان ملت ایران پناه برده و مطابق با اهداف آنها ایفای نقش کرده‌اند.

آنچه در واقعیت به عنوان تلاش های فرقه تروریستی مجاهدین برای قرارگیری در جایگاه آلترناتیو نظام ایران شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از اقدامات تبلیغی و نمایشی است که صرفاً بتواند در میان اپوزسیون پراکنده و ناتوان نظام ایران سربلند کرده و در رقابت تصاحب حمایت‌های مادی و معنوی دشمنان ملت ایران پیروز شود.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • منبع خبر : سایت راه نو