مریم رجوی در سال ۱۳۷۲ به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مقاومت ایران توسط شورای ملی مقاومت انتخاب شد تا بعد از براندازی حکومت جمهوری اسلامی تا تأسیس مجلس مؤسسان و انتخاب رئیس‌جمهور، ریاست‌جمهور موقت کشور باشد. او از آن سال تاکنون (30 سال) است که منتظر سقوط جمهوری اسلامی است و هر سال هم شعار «امسال سال سرنگونی است» سر می دهد!

در پاسخ به توهم سقوط جمهوری اسلامی، باید هر از گاهی نمونه‌هایی از آرزوی براندازی جمهوری اسلامی ایران  و تلاشهای انجام شده برای آن که هیچیک به سرانجام نرسیده است را مرور کرد تا معلوم شود که توهم سقوط جمهوری اسلامی، پیشینه‌ای طولانی و پرتکرار دارد و چه بسیار متوهمانی که با همین آرزو از دنیا مفارقت نمودند.

اولین خیالپرداز در افسانه سقوط، محمدرضا پهلوی بود. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که سقوط آن را هنگام خروج از کشور به نوعی وعده داد و گفت که بر می‌گردد و برای استراحت عازم خارج از کشور است اما او بعد از مدتها آوارگی، آرزوی بازگشت را به گور برد.

دومین کسی که تصور می‌کرد که انقلاب سقوط خواهد کرد شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی بود که حتی قبل از فرار از ایران (در مدتی که مخفیانه زندگی می‌کرد) اقداماتی با صدور بیانیه و مصاحبه داشت و وقتی با کمک سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از ایران گریخت، خود را نخست وزیر قانونی می‌دانست و حتی جلسات کابینه تشکیل می‌داد و درانتظار سقوط جمهوری اسلامی بود تا اینکه اجل به او مهلت نداد و سال ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.

نفر بعدی که به سقوط نظام اسلامی امیدوار بود، فرزند محمدرضا پهلوی بود که بعد از مرگ پدر اعلام کرد که طبق قانون من شاه ایران هستم. رضا پهلوی در مصاحبه با آندرئا کلاودیا هوفمان از فوکوس آنلاین گفت: “طبق قانون اساسی می‌بایستی من به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می‌بایست در مجلس ایران هم سوگند پادشاهی یاد می‌کردم؛ بنابراین می‌توان گفت که «بنا به قانون» شاه ایرانم”.

او هم چهل و دو سال است که بعد از مرگ پدرش در آرزوی سقوط جمهوری اسلامی است و با همین آرزو به پدرش خواهد پیوست.

روزی که صادق قطب زاده با افسر اطلاعاتی ویل آلون آلمانی ارتباط گرفت و از برخی کشورهای همسایه نیز استمزاج نمود، با خود تصور می‌کرد با طراحی یک کودتا و همراهی سید کاظم شریعتمداری کار جمهوری اسلامی را یکسره می‌کند ولی در سال ۶۱ با دستگیری او کودتا لو رفت. او هدف از انجام کودتا را این‌گونه بیان می‌کند: «هدف از بین بردن همه سران حکومت من‌جمله امام بود». قطب زاده برای منفجر نمودن بیت حضرت امام در جماران نیز برنامه ریزی کرده بود اما در سال ۶۱ اعدام شد.

آخرین تقلا برای سقوط جمهوری اسلامی ایران قبل از آغاز جنگ عراق علیه ایران طراحی کودتای نوژه بود که آنهم با شکست مواجه شد و تمامی عوامل آن قبل از اجرای نقشه‌هایشان در تیرماه ۱۳۵۹ دستگیر می‌شوند.

سال ۱۳۵۹ صدام حسین رئیس جمهور عراق با تحریک کشورهای غربی و منطقه‌ای و به خیالِ «نوپا و ضعیف بودن جمهوری اسلامی»، به ایران حمله کرد و به گمان سقوط جمهوری اسلامی، در مصاحبه‌ای که در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشور داشت، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد و مغرورانه گفت: «بقیه سؤالات را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی در تهران پاسخ خواهم داد».

صدام در جنگ هشت ساله از حمایت ده‌ها کشور (حمایت تسلیحاتی – نیروی نظامی – کمک‌های مالی و اطلاعاتی) برخوردار بود اما ۲۳۰۰ هفته از آن هفته‌ای که قرار بود در تهران مصاحبه کند، می‌گذرد و او نیز آرزوی سقوط ایران و مصاحبه در تهران را بگور برد.

ابولحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران سه‌شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰ به همراه  مسعود رجوی از فرودگاه مهرآباد توسط هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به خلبانی بهزاد معزی(خلبان محمدرضا پهلوی) از ایران رفتند و با عبور از کشورهای ترکیه، قبرس، یونان و شمال ایتالیا، در یک فرودگاه نظامی واقع در حومه پاریس به زمین نشستند. بنی صدر نیز خود را رئیس جمهور قانونی ایران می‌دانست و از سوی شورای به اصطلاح ملی مقاومت به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد اما سرانجام در سودای سقوط جمهوری اسلامی در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ در ۸۸ سالگی در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت.

۳۰ خرداد ۶۰ فرقه تروریستی مجاهدین با تظاهراتی مسلحانه به قصد سقوط نظام در تهران و چند شهر دیگربه خیابان‌ها آمده و به قتل و غارت و آشوب دست زدند اما در کمتر از ۴۰ روز بعد سرکرده آنها سر از پاریس درآورد و مدتی بعد برای مبارزه با جمهوری اسلامی به عراق رفتند و با دشمنی که به خاک ایران تعدی کرده بود، متحد شدند اما نه مجاهدین و نه متحد آنها صدام نتوانستند به آمال خود در براندازی نظام اسلامی ایران برسند.

قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و در همین اثنا مجاهدین که در عراق مستقر بودند با هماهنگی و پشتیبانی صدام و لشگر بعث عراق در سوم مرداد سال ۱۳۶۷ از جبهه غرب به ایران اسلامی حمله کردند و مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند.»

مجاهدین با تصور اینکه مردم شهرهای مسیر مانند قصرشیرین و اسلام آباد و… با آنها همراهی خواهند کرد با ۷۵۰۰ نفر متشکل از نیروهای مجاهدین و عراقی و ۱۳۰۰ دستگاه تانک و خودرو زرهی وارد مرز ایران شدند اما با مقاومت مردم مواجه شدند و با حضور مقتدرانه سپاه و ارتش و بسیجیان دلاور در کمتر از ۴ روز شکست سنگینی خوردند و اکنون بیش از ۳۴ سال از زمانی که قرار بود مجاهدین تهران را فتح کنند می‌گذرد و جمهوری اسلامی ثابت و استوار مانده است و این مسعود رجوی است که در بستر بیماری است و با مرگ دست و پنجه نرم می کند.

مریم رجوی در سال ۱۳۷۲ به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مقاومت ایران توسط شورای ملی مقاومت انتخاب شد تا بعد از براندازی حکومت جمهوری اسلامی تا تأسیس مجلس مؤسسان و انتخاب رئیس‌جمهور، ریاست‌جمهور موقت کشور باشد. او از آن سال تاکنون (۳۰ سال) است که منتظر سقوط جمهوری اسلامی است و هر سال هم شعار «امسال سال سرنگونی است» سر می دهد!

فتنه سالهای سال ۱۳۷۸ ، ناآرامی‌های  کوی دانشگاه و سال ۱۳۸۸ ، تقلب در انتخابات ، قسمتی دیگر از سریال افسانه سقوط بود که هر دو به شکست انجامید .

«جان بولتون» نماینده امریکا در سازمان ملل در نشست تیرماه سال ۹۶ مجاهدین در پاریس شرکت و سخنرانی کرد او نیز با توهم سقوط جمهوری اسلامی گفت: «نباید بگذاریم انقلاب اسلامی ایران به چهل سالگی برسد!… جمهوری اسلامی سال ۲۰۱۹ را نخواهد دید و ما قبل از شروع ۲۰۱۹ در تهران جشن می‌گیریم.»

در این میان رونمایی از حضور ترکی الفیصل وزیر وقت اطلاعات عربستان سعودی در این گردهمایی هم مشکل مریم رجوی را حل نکرد.

نزدیک به شش سال از محقق نشدن وعده جان بولتون گذشته و امروز نه تنها جمهوری اسلامی سقوط نکرده بلکه امریکا و اسرائیل به استناد اخبار و رویدادهای این روزها در حال فروپاشی و اضمحلال هستند. قدرت امریکا رو به افول گذاشته؛ چین به عنوان بازیگر اصلی در حال نقش آفرینی در تحولات منطقه و جهان است؛ روسیه در حال چالشی جدی با امریکاست؛ فرانسه و رژیم صهیونیستی به شدت درگیر ناآرامی‌های گسترده داخلی هستند و کشورهای منطقه مسیر ایران ستیزی را بی ثمر دیده و در حال گرایش به ایران هستند و ایران لنگرگاه امنیت و ارامش برای منطقه و جهان شده است.

آخرین مورد در توهم سقوط، مربوط به اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بود. گرچه جمعیت اغتشاشگران قابل توجه نبود اما چند نکته مهم این اغتشاشات، خشونت بالا، شعارهای تند، حمایت سران برخی کشورهای غربی و امریکا، حمایت بسیار گسترده رسانه‌ای و تصویر سازی شدید، شعارهای ساختارشکنانه و بکارگیری سلاح سرد و گرم بود. شعارهای اغتشاشگران مبنی بر اینکه کار نظام تمام است، شعار نویسی آنها و همچنین فعالیت گسترده معارضین و اپویسیون در نشستها و حتی تعیین اسامی اعضای کابینه بعد از پایان نظام اسلامی بگونه‌ای بود که تلقی همه آنها بر سقوط جمهوری اسلامی قرار داشت؛ اما سرانجام به اعتراف دشمنان داخلی و خارجی این فتنه نیز نافرجام ماند و جمهوری اسلامی هم کماکان مقتدر و پابرجا ماند بگونه ای که اکنون کشورهای حامی اغتشاشات نیز یک به یک به دنبال ارتباط و تعامل با جمهوری اسلامی هستند.

  • نویسنده : علی صدر
  • منبع خبر : سایت راه نو