حال سوال این است؛ سازمان مجاهدین در این وانفسای جنگ های شدید سیاسی و تبلیغاتی، بدون هرگونه عقبه سیاسی و مردمی، چه میزان ارزش سیاسی در تعادل قوا خواهد داشت؟ قطعا از هم اکنون بازنده پیشانی سفیدی خواهد بود که با هر معامله سیاسی در روند تباهی، محدود شدن، دستگیری و تحویل رهبران آن قرار خواهد گرفت.

نشانه های ملموس و واقعی از عملکردهای اخیر فرقه تروریستی مجاهدین علی الخصوص خبر دیدار مریم رجوی از اسرائیل، گسترش لابیگری های علیرضا جعفرزاده سخنگوی مجاهدین در آمریکا ، بسترسازی های اجتماعی با انجام چندین تظاهرات خیابانی بسیار محدود در کمتر از پنج شهر اروپایی، با نظر افزایش هجمه های سیاسی علیه ایران، توجیه سازی برای ترامپ در سختگیری و توسعه تحریم های همه جانبه اقتصادی، بزرگنمایی نماد بی حاصل پایگاه اشرف ۳ در آلبانی، با هدف جلب توجه تصمیم سازان جنگ طلب آمریکایی و برپایی کنفرانس های نمایشی به دور از رسانه های عمومی و بین المللی دنیا و حتی کشور آلبانی،  همه و همه از احساس و اعتقاد قطعی مسعود رجوی برای تحقق هم پیمان شدن استراتژیک با صاحبان قدرت در هیئت حاکمه آمریکاست.

هدف سازی این روزهای کمیسیون خارجه به اصطلاح شورای ملی مقاومت خودساخته رجوی در برنامه ریزی های بعمل آمده بابت ملاقات های سیاسی نمایندگان و مسئولین بازنشسته اروپایی و آمریکایی جهت پرداخت هزینه و دعوت به مصاحبه رسانه ای از آنان و سپس حاضر شدن آنها در آکسیون و همایش های خیابانی، حاکی از آن هست که در مسیر رسالت های تعریف شده مشترک با دست اندرکان مرتبط در تیم “ب” ترامپ از جمله بولتون و جولیانی به پیش می روند.

واقعیت این هست که تمامی اپوزوسیون و علی الخصوص مجاهدین خلق در کج راهه دوری گزیدن از مطالبات مردم فهیم ایران پیش می روند.  ضمن اینکه مجاهدین خلق با انتساب موضوعات همکاری ۲۰ ساله با دیکتاتور عراق، صدام حسین، از جمله؛ حمله به نیروهای نظامی ایران در مناطق جنگی ، جاسوسی برای عراق و . . .  به خود در گرفتاری بی هویتی نسبت به تعلقات ملی و میهنی بسر می برد.

لیکن براساس میل همیشگی رهبری قدرت پرست مجاهدین برای ایجاد و ساخت وجهه پوشالی در روند سیاسی کشورمان با تکیه بر کشورهای غیردوست و امپریالیسم آمریکا همچنان با کرنش و ملیجک بازی شرم آور به جایگاه وابستگی خود اهمیت می دهد.

دست های بالای کشورمان در مقابله متعارف و حتی نامتعارف با تهدیدات نظامی آمریکا باعث شده حتی ترامپ نتواند برای جزیی ترین حمله محدود، سرمایه گذاری کند. فشارهای حداکثری خزانه داری ایالات متحده آمریکا نیز علیه مردم ایران صرفا  تلاشهای بعدی آمریکا برای بازگشایی باب های مذاکره با ایران است.

تیم “ب” حاضر در سیاست های جنگ طلبانه ترامپ نیز  این روز ها با خروج از برجام، سیاست های آمریکا را با بن بستی بی حاصل مواجه نموده است. تحریم علیه وزیر خارجه کشورمان از جمله شرارت های دیگری است که جز نابودی اعتبارهای ضعیف باقیمانده دونالد ترامپ، نتیجه ای برای آمریکا در سطح بین المللی دربر نخواهد داشت. 

حال سوال این است؛ سازمان مجاهدین در این وانفسای جنگ های شدید سیاسی و تبلیغاتی، بدون هرگونه عقبه سیاسی و مردمی، چه میزان ارزش سیاسی در تعادل قوا خواهد داشت؟ قطعا از هم اکنون بازنده پیشانی سفیدی خواهد بود که با هر معامله سیاسی در روند تباهی،  محدود شدن، دستگیری و تحویل رهبران آن  قرار خواهد گرفت.

  • نویسنده : سیامک جم
  • منبع خبر : سایت راه نو