در نهایت سران مجاهدین با بهره‌گیری از پول‌های بادآورده و لابی‌سازی در کنگره و سیاست خارجی آمریکا، جعل خبر، بحران‌سازی، تشدید فشار اقتصادی ، ایجاد شکاف میان مردم، و امثالهم، سعی دارد تا رویای خیالی خود را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی به آمریکایی‌ها تحمیل کند. ولی این خیالی باطل و  همانند آب در هاون کوبیدن است.

وقتی مجاهدین زیر چتر تمام عیار صدام قرار گرفت و  نیروهای نظامی این کشور در حمله به ایران را همراهی کرد، وقتی با  انجام فعالیت های جاسوسی و ترور، به خشن ترین  و منفورترین گروه تروریستی در ایران تبدیل شد، وقتی با سقوط صدام و چرخش به سوی آمریکا بیش از پیش منفور خلق های ایران گردید، وقتی جای تکیه بر مردم ایران را  قدرت های منطقه ای و آمریکا پر کرد، نتیجه  این می شود که رهبران مجاهدین  هر شب را به امید حمله نظامی آمریکا به ایران سپری کنند.

همچنانکه نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» نیز در تیرماه سال ۹۷ نوشت: «بعد از سرنگونی دولت دیکتاتوری صدام در عراق، مجاهدین جهت‌گیری خود را برای کسب حمایت آمریکا تغییر داد. آنها همچنین با دولت [باراک] اوباما لابی کردند تا از لیست گروه‌های تروریستی خارج شوند. امروزه این گروه به خبرپراکنی برای جذب حمایت برای تغییر حکومت ایران روی آورده است».

این نشریه همچنین یادآورشد: «یرواند ابراهیمیان» پروفسور تاریخ و سیاست ایران در کالج باروخ در نیویورک، سازمان مجاهدین  را «یک فرقه سازمان‌یافته» مانند «مونی‌ها» در شبه‌جزیره کره توصیف کرده است با این تفاوت که مونی‌ها تلاش نمی‌کنند از دولت آمریکا برای سرنگونی یک حکومت خارجی استفاده کنند.

بدین ترتیب مجاهدین همچنان و با تمامی توان تشکیلاتی شان تبدیل به ابزاری در فضای مجازی برای پیشبرد اهداف آمریکا در ایران شده اند. رهبران این گروه سعی دارند از یک سو با بزرگ نمایی و تبلیغ فعالیت های آمریکا علیه ایران  فشار روانی مضاعفی را بر روی مردم ایران وارد و آنان را مرعوب سازند.  و از سوی دیگر با دادن اطلاعات غلط به سرویس های جاسوسی آمریکا از وضعیت ایران، جرقه جنگ دیگری را در منطقه شعله ور سازند.

آنچه که این روزها در شبکه های اجتماعی از جمله کانال های تلگرامی رنگارنگ وابسته مجاهدین مشاهده می شود گویای همین نیت شوم جنگ طلبی رهبران مجاهدین است. تا شاید از این رهگذر به اهداف خائنانه خود برسند.

مجاهدین از فرصت حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و سیاست‌های ایران ستیزانه وی و دوستانش  کمال استفاده را می‌کنند.

در نهایت سران مجاهدین با بهره‌گیری از پول‌های بادآورده و لابی‌سازی در کنگره و سیاست خارجی آمریکا، جعل خبر، بحران‌سازی، تشدید فشار اقتصادی ، ایجاد شکاف میان مردم، و امثالهم، سعی دارد تا رویای خیالی خود را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی به آمریکایی‌ها تحمیل کند. ولی این خیالی باطل و  همانند آب در هاون کوبیدن است.

چرا که در دستگاه سیاست گذاری  آمریکا تفاوت فاحشی بین مزدوران اطلاعاتی و جاسوسی که بعنوان ابزار استفاده می شود با کسانی که از آنها بعنوان آلترناتیو و . . . یاد می شود ، وجود دارد.

در تائید این جمله کافی است به بخش هایی از مصاحبه آقای پل پیلار از اساتید دانشگاه «جرج تاون» در بیست و ششم نوامبر سال ۲۰۱۸ اشاره کنم. وی  تاکنون مسئولیت های متعددی را بر عهده داشته که از جمله آنها می توان به ریاست واحد تحلیل عملیات های سیا در شرق نزدیک، خلیج فارس و جنوب آسیا اشاره کرد. پیلار سابقه حضور در شورای اطلاعات ملی آمریکا را به عنوان یکی از اعضای اصلی آن نیز دارد.

او می گوید: «استفاده از گروهی همچون سازمان مجاهدین برای پیشبرد سیاست در قبال ایران، ورشکستگی سیاست آمریکا را نشان می دهد. به عبارتی اگر  مجاهدین در این بازی باشند، این بازی نمی تواند بر اساس دموکراسی، حقوق بشر یا حقوق مردم عادی ایران باشد. بولتون و دستکم برخی افراد دیگری که از این گروه حمایت می کنند به اندازه کافی باهوش هستند که از ماهیت واقعی این گروه خبردار شده باشند. این گروه بی شک علاقه ای به دموکراسی ندارند، بلکه در خرابکاری، تخریب و ترور در ایران توانمند هستند؛ توانایی که هنوز مجاهدین خلق آن را رها نکرده است. و این ظرفیت خوبی برای آمریکا در استفاده ابزاری از این گروه برای پیشبرد سیاست های آمریکا در منطقه خاورمیانه را فراهم می کند و نه در نقش آلترناتیو».

تکیه بر آمریکا بجای مردم

تکیه بر آمریکا بجای مردم

تکیه بر آمریکا بجای مردم

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو