تفاوت خزایی با مجاهدین این است که؛ اگر مجاهدین با ترور در ایران، مزدوری به صدام حسین و خدمت به سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل با هدف رسیدن به قدرت، خود را بدنام کرده و از سوی مردم ایران طرد شده است، این مفلوک اما، برای عیاشی و داشتن یک زندگی مرفه در خارجه به مزدوری تمام عیار مجاهدین در آمده و همه انسانیت و شرفش را بخاطر مشتی دلار فروخته است.

پرویز خزایی مردک عرق خور، عیاش و البته علاف، ولی با عنوان پر طمطراق «نماینده شورا در کشورهای اسکاندیناوی»! هر از گاهی بر حسب «وظیفه انقلابی» اراجیفی را بهم بافته و تحویل مخاطبان فرقه رجوی می دهد تا هزینه عیاشی هایش قطع نشود.

در تاریخ ششم بهمن ۹۹ مطلبی تحت عنوان «جنگ صلیبی با اسلام بجای جنگ ضد فاشیستی» به قلم وی در سایت «همبستگی ملی» وابسته به مجاهدین گردیده که برخی نکات آن حائز اهمیت است.

اول اینکه این نوع سبک نگارش یعنی بهم بافتن مشتی اراجیف، دقیقا شیوه کار مجاهدین است. این مردک که بخوبی رگ خواب رجویون را می داند سعی کرده است مطالبی را سرهم بندی کند که رهبران مجاهدین همیشه انتظار شنیدن آنها را داشته و خوششان می آید. و گرنه بلحاظ محتوی ، هجو و صرفا به سُخره گرفتن تاریخ است.

وی در جایی می نویسد: « . . . در اروپا نیز بازماندگان سپاه قدس پاپ یعنی نایت تمپلر او – با شکایت و شهادتهای هزاران نفر در مورد جنایاتهای آنان که پاسدار و کهریزک نشان بودند- و در جنگ قدرت بین فیلیپ- شاه فرانسه- و پاپ- پاپ بازنده آن شد- و این سپاه قدس و سواره نظام مدافعین حرم محکوم و مطرود گردیدند و حتی پاپ کلمنت پنجم- مجبور به لعنت و نفرین فرمانده انها بنام ژاک دومولی- بخوانید قاسم سلیمانی- آنان گردید و بعد به دستور شاه فرانسوی سوزانده شد.»؟!

این مردک خودفروخته تمام سعی و تلاشش این است که بگوید مجاهدین «مسلمانان مترقی و انقلابی» بوده و با بقیه فرق دارند. البته راست می گوید آنها با بقیه فرق دارند. رجوی معتاد قدرت است و با پیروی از مکتب ماکیاولیسم به هر کثافت کاری، جنایت و مزدوری و وطن فروشی با ملحق شدن به ارتش صدام دست زد تا در ایران به قدرت برسند. ولی موفق نشد. تا اینکه تفاله هایشان توسط موج های سهمگین دریای مردم ایران به سواحل آلبانی رسید.  تا مبادا خاک پاک ایران به جسم و جان کثیف این وطن فروشان آلوده شود.

در این مطلب پرویز خزایی اصلا از کثافت کاریهای رجوی تحت نام «اسلام انقلابی» (بخوانید فرقه رجوی) حرفی نزده است که چگونه با فریب کاری و امام زمان بازی درآوردن طلاق های اجباری را در درون تشکیلات مجاهدین اجباری کرد و  زنان نگونبخت این فرقه را برای تجاوز جنسی به حرمسرای خویش کشاند.

زنانی که از تجاوز جنسی این مردک پلید دچار انواع بیماریهای روحی و روانی شدند و یا زنانی که سکوت پیشه کرده و تنهایی خویش مردند و یا زنانی که تاب تحمل این ننگ را نداشته و دست به خودکشی زدند. ولی هرگز از زالو صفتانی مثل خزایی صدایی در نیامد.

رجوی همان کسی است در پایان اطلاعیه ی هفتم بهمن ۱۳۶۳ در توجیه ازدواجش با همسر مهدی ابریشمچی نوشت: «. . . محمد پیامبر، با ازدواج با زن پسرخوانده خود که به تازگی از او طلاق گرفته بود، آگاهانه موضوع مجادله برانگیزی را موجب گردید»! ولی هرگز کک این آقایان نگزید که رجوی با این حجم از عوام فریبی ممکن است در آینده چه بلایی بر سر اعضای سازمان و آنچه «شورای ملی مقاومت» خوانده می شود بیاورد.

به همین دلیل هم بود که اتحاد « مجاهدین » با افکار فرقه گرایانه و نه اسلامی با روشنفکران سکولار داخل شورا را با مشکل مواجه ساخت و خیلی هایشان هم در آن مقطع شورا را  ترک کردند.

از نظر این دلقک عرق خور و بی شرم،  اسلام واقعی همان است که رهبر فاسد و بدنام مجاهدین ادعای آنرا دارد. او با وقاحت تمام سعی می کند اسلام و رجوی را در یک سمت و جمهوری اسلامی را در سوی دیگر قرار دهد.

بنابراین برای سرپوش گذاشتن بر کثافت کاریهای رهبران فاسد و بدنام مجاهدین به سفسطه روی آورده و می نویسد: « . . . آنها میگویند . . . ، مشکل در اسلام است، مجاهدین هم به خاطر اینکه مسلمان هستند به همان اندازه رژیم و شاید هم بیشتر خطرناک هستند . . .  نتیجه این حرف بسادگی اینست که علی‌الحساب به جای رژیم با اسلام و مجاهدین مبارزه کنید . . . »!!!

اما یک سوال دیگر نیز از این عرق خور مفلوک باقی است و آن اینکه اگر ایشان عضو آنچه که «شورای ملی مقاومت» خوانده می شود هستند و طرفدار حقوق بشر، پس چرا تاکنون هیچ حسابرسی در جلسات شورا از وضعیت نابهنجار اردوگاه مجاهدین در آلبانی از سران مجاهدین نشده و چرا از آنان خواسته نشده است تا به سوالاتی مانند: چرا کسانی که خواهان جدایی از مجاهدین هستند را آزاد نمی گذارند که در رابطه با آینده و زندگی شخصی شان تصمیم بگیرند؟ چرا آنان باید تا پایان عمرشان اسیر سران جنایتکار این فرقه باشند؟  چرا به آنان اجازه حتی یک تماس کوتاه تلفنی هم با خانواده هایشان داده نمی شود؟ پاسخ دهند.

یا چرا در وانفسای همه گیری ویروس کرونا اعضای نگونبخت را فله ای در اتاق ها انبار کرده تا روزگار بگذرانند؟ چرا به مسئولین بهداشتی آلبانی اجازه بازدید از درون این اروگاه مخوف را نمی دهند؟

و چرا باید این همه کشته در اثر ویروس کرونا گریبان این اردوگاه را بگیرد. و هزاران چرایی که گوش این مردک و امثال وی به شنیدن آنها بسته است.

باید گفت تفاوت خزایی با مجاهدین این است که؛ اگر مجاهدین با ترور در ایران، مزدوری به صدام حسین و خدمت به سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل با هدف رسیدن به قدرت، خود را بدنام کرده و از سوی مردم ایران طرد شده است،  این مفلوک اما، برای عیاشی و داشتن یک زندگی مرفه در خارجه به مزدوری تمام عیار مجاهدین در آمده و همه انسانیت و شرفش را بخاطر مشتی دلار فروخته است.

حرف آخر خطاب به این دلقک عرق خور است و آن اینکه ؛ شما نیز بنوعی گروگان و اسیر سران مجاهدین محسوب می شوید تا اگر روزی خیره سری کردید و حرف شان را گوش ندادید ضمن افشای پرونده های مالی و جیره و مواجیب گرفته شده تان از مجاهدین، در ردیف آنچه که از نظر سران این فرقه  «مزدوران وزارت اطلاعات» خوانده می شود نیز قرار بگیرد.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • منبع خبر : سایت راه نو