تلاش برای بهره برادری از هر اتفاقی در ایران از جمله قطعی برق نه ناشی از قدرت این فرقه بلکه ناشی از نگرانی رجوی از وضعیت در حال احتضار سازمان او با رهبرانی 68 ساله و 73 ساله بدون جایگزین و با اعضایی سالمند و بیمار است.

رجوی در اوج استیصال و درماندگی محض، این بار دست به دامن قطعی برق در ایران شد تا شاید بتواند با این ترفند به آرزوهای دیرینه خود برسد. سالهاست این شخص آرزوی ایران ناآرام و پاره پاره شده را در ذهن خود پرورانده و از هر دست آویزی برای رسیدن به آن استفاده کرده است.

وقتی سیاست جنگی آمریکا با روی کار آمدن دولت بایدن به «مذاکره و گفتگو» تبدیل شد، منطقی است مجاهدین به نسبت قبل در چارچوب سیاست های جدید آمریکا به حاشیه رانده شوند.

باز منطقی است این فرقه برای خروج از بحران های لاعلاجی که اکنون در آن گرفتار است؛ چه بلحاظ استراتژی و چه بلحاظ نیرویی در آلبانی، مجبور است با تمام توان تبلیغاتی، تشکیلاتی، و مالی خود چشم به اتفاقات داخلی ایران حتی اتفاقاتی مثل برق، آب، گاز و یا هرچیز دیگری چشم بدوزد. که در تناقض با تبلیغات کَر کننده تشکیل «موسسان پنجم» است که از هم اکنون آبکش شده بحساب می آید.

در روزگاری نه چندان دور رجوی با توپ و تفنگ و تانک های اهدایی صدام در مرزهای ایران جولان می داد. امروز اما سالها از آن روزگاران گذشته و اکنون رجوی در اوج فلاکت و خواری که صرفا با باد بیگانگان پف می کند، به قطعی برق برای ایجاد نارضایتی در ایران چشم دوخته است!

طی ۱۰ روز گذشته فرقه رجوی نزدیک به ۲۰ مرتبه در سایت رسمی خود به قطعی برق در ایران اشاره داشته و آن را به بحران تشبیه کرده است!

رجوی در طول سالهای حیات خائنانه اش نه موفقیتی در جنگ داشته  و نه در عرصه سیاست توانسته کاری را از پیش ببرد.

حال تلاش برای بهره برادری از هر اتفاقی در ایران از جمله قطعی برق نیز نه ناشی از قدرت این فرقه بلکه ناشی از نگرانی رجوی از وضعیت در حال احتضار سازمان او با رهبرانی ۶۸ ساله و ۷۳ ساله بدون جایگزین و با اعضایی سالمند و بیمار است.

رجوی از هر اتفاقی که اکنون قطعی برق در ایران موضوع آن است، برای رسیدن به اهدافش سؤاستفاده می کند. اما در این میان یک سوال مطرح است اینکه: رجوی چطور می تواند نگران زیر ساخت ها و رفاه مردم ایران باشد در حالی که حتی زندگی آزاد را برای اعضای سازمان دریغ کرده و در یک عمل غیر انسانی،  خود را صرفا مسئول پر کردن شکم آنان می داند؟

در ایران هر شخص بعد از ۴۰ سال کار می تواند اندوخته ای برای خود داشته باشد ولی اعضای سازمان مجاهدین بعد از ۴۰ سال کار شبانه روزی در کارگاه شیطان، امروز صاحب کدام اندوخته هستند؟ رجوی مدام از فقر و گرسنگی مردم ایران صحبت می کند، اما می تواند بگوید اعضای سازمانِ او امروز صاحب کدام ثروت هستند؟ و اگر قرار باشد انفجاری ناشی از فقر و فشارهای روحی و روانی و اسارت و بردگی در جایی رخ دهد مسلما آن اردوگاه این فرقه در خاک آلبانی است.

نتیجه اینکه فرقه رجوی از هر اعتراض و تجمعی در ایران خوشحال شده و استقبال می کند و امیدوار است برای قطعی برق نیز اعتراضی شکل بگیرد. اما از این فرقه سوال می کنیم آیا آزادی اعتراض و تجمع در یک کشور نشانه دموکراسی در آن کشور نیست؟ آیا رجوی هم حاضر است به اعضای محصور شده در اردوگاه این گروه در آلبانی اجازه یک زندگی آزاد را بدهد و آنان را برای تصمیم درمورد  آینده شان به حال خود بگذارد؟

اقدامی بشردوستانه ای که حتی از سوی دولت آلبانی در کادر قوانین تابعیت و حق پناهندگی در مورد تک تک اعضای این فرقه به رسمیت شناخته شده است. اما رجوی از آنان دریغ می کند.

  • نویسنده : علی صدر
  • منبع خبر : سایت راه نو