مجاهدین ارمغان تاریکی؛ خروج از فرقه رجوی و زندگی دوباره – افشین جعفرزاده ۲۷ مرد ۱۴۰۳

خاطرات مجاهدین ارمغان تاریکی؛ خروج از فرقه رجوی و زندگی دوباره – افشین جعفرزاده

افشین جعفرزاده اهل ارومیه بدنبال کسب درآمد در سال 1374 راهی کشور ترکیه گردید و چند سالی را در این کشور کار کرد. او هرگز نمی دانست که دست تقدیر او را به سوی دام مرگبار یک فرقه تروریستی بنام مجاهدین در پوشش یک شرکت کاریابی در استانبول خواهد کشاند و اینچنین مسیر زندگی او را عوض خواهد کرد.

بایگانی‌های خاطرات - راه نو رسانه ای برای افشای ماهیت فرقه ای سازمان مجاهدین خلق
خاطرات جداشدگان؛ سقوط صدام و آغاز مطالبات خانواده های مجاهدین از رجوی ۱۲ خرد ۱۴۰۳
خاطرات

خاطرات جداشدگان؛ سقوط صدام و آغاز مطالبات خانواده های مجاهدین از رجوی

بعد از 30 ژوئن 2003 بود که با اطلاعیه های سازمان و اعلام سرخط های سیاسی توسط خود مسعود رجوی ملاقات با خانواده ها مطلقا ممنوع و بحث «خانواده کانون فساد» بصورت سرفصل سیاسی و تشکیلاتی برای اعضای طرح و نهادینه شد.

خاطرات جداشدگان؛ علایم رفتارهای فرقه ای ۰۵ خرد ۱۴۰۳
خاطرات

خاطرات جداشدگان؛ علایم رفتارهای فرقه ای

واقعیت این است بحث مکانیزم مغزشویی و القائات فکری و تشکیلاتی مختص مسعود رجوی در طول تاریخ نبوده است. فرقه اسماعیلیه نزدیکترین مصداق میتواند باشد . چرا که حتی خود مسعود رجوی هم مرتبا به آن اشاره کرده و می گفت: «آنها (فدائیان اسماعلیه) رمز جدایی همسر و . . . درک کرده بودند! ولی اشتباها بجای جایگزینی سازوکار فکری بصورت فیزیکی مردان را یک هفته بعد از ورود به قلعه الموت در نزدیکی ابهر فعلی اخته می کردند. تا دچار هوی و هوس نشوند.»

خاطرات جداشدگان؛ نشست های «غسل هفتگی» در فرقه تروریستی مجاهدین ۱۶ ارد ۱۴۰۳
خاطرات

خاطرات جداشدگان؛ نشست های «غسل هفتگی» در فرقه تروریستی مجاهدین

فرقه رجوی منحصربقردترین گروه در تاریخ معاصر است که این چنین در تمامی ابعاد و به ضد انسانی ترین مشکل روح و روان و جسم اعضای خود را به بند کشیده و آنان را استثمار می کند.

خاطرات جداشدگان؛  دستگیری مریم رجوی؛  ۱۲ تیر سال ۱۳۸۲، قرارگاه اشرف ۰۸ ارد ۱۴۰۳
خاطرات

خاطرات جداشدگان؛  دستگیری مریم رجوی؛  ۱۲ تیر سال ۱۳۸۲، قرارگاه اشرف

آن روز در ارتباط با دستگیری مریم رجوی در فرانسه هیچکس در جمع 150 نفره قرارگاه به جز دو نفر پشت میکروفون موضع نگرفت و بقیه بطور اساسی واو شده بودند. راستش به غرور همه آنها بر خورد که چرا رهبرانشان توی عراق نیستند؟

طلوع و غروب یک زندگی – ترس از توقیف اموال مجاهدین در قرارگاه اشرف توسط نیروهای آمریکایی ۱۶ آبا ۱۴۰۲
خاطرات

طلوع و غروب یک زندگی – ترس از توقیف اموال مجاهدین در قرارگاه اشرف توسط نیروهای آمریکایی

مجاهدین انبوهي پول را كه به صورت دلار در صندوق سازمان و نزد اعضاي شوراي رهبري در قرارگاه اشرف بود را در بين مسئولين در تشكيلات تقسيم كرد تا مورد توقيف ناگهاني نيروهاي آمريكايي واقع نشود.

طلوع و غروب یک زندگی – خرداد سال ۱۳۸۲ ، دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه ۳۰ مهر ۱۴۰۲
خاطرات

طلوع و غروب یک زندگی – خرداد سال ۱۳۸۲ ، دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه

موضوع خودسوزی در پاریس در قرارگاه اشرف در خاک عراق نیز تبعاتی داشت و مسئولین، اعضای نگونبخت را در هر مقری مجبور می کردند تا درخواست خودسوزی برای ازادی مریم رجوی نوشته و به مسئولینشان بدهند تا در صورت نیاز از این نگونبخت ها نیز برای تحت فشار گذاشتن دولت فرانسه هزینه کنند و البته مدرکی داشته باشند مبنی بر اینکه آنها نه به اجبار تشکیلاتی بلکه داوطلبانه حاضر شدند بخاطر ازادی مریم رجوی از جان خود بگذرند!

طلوع و غروب یک زندگی – حضور نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف و فضای باز تشکیلاتی ۰۵ مهر ۱۴۰۲

طلوع و غروب یک زندگی – حضور نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف و فضای باز تشکیلاتی

رفتار سازمان با خانواده ها واقعاً در تاريخ به یاد ماندني است . سازماني كه هميشه كلمه «خلق» را در نام و آرم سازمان براي خودش يدك ميكشيد حال به روزي افتاده بود كه همين خلق را مزدور و دشمن خود خطاب می کرد.

طلوع و غروب یک زندگی – انواع مهمانی ها برای اهالی منطقه، ساخت مسجد ۰۷ شهر ۱۴۰۲
خاطرات

طلوع و غروب یک زندگی – انواع مهمانی ها برای اهالی منطقه، ساخت مسجد

پس از سقوط صدام حسین وقتی که مجاهدین در پی جذب و میهمانی دادن به شهروندان شهر "بعقوبه" و "خالص" برآمدند و تعدادی روحانی عراقی نیز در این مهمانی ها حضور پیدا كردند، در همین رفت آمد ها بود كه روحانیون عراقی از مجاهدین پرسیده بودند ؛" چگونه مسلمانی هستید که طی 20 سال اقامت در خاک عراق نه روحانی دارید و نه مسجد؟! نمازتان را کجا می خوانید؟ نماز جمعه را چگونه برگزار می کنید؟ و انبوه سؤالات دیگر كه مسلمان بودن مجاهدین را زیر علامت سؤال می بردند.

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت دوم ۱۹ مرد ۱۴۰۲

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت دوم

قسمت دوم از فصل «مرداد داغ ۶۷» در کتاب بی نام و نیمه تمام: آنقدر گرم کش بازی و یه قل دو قل بودیم که نفهمیدیم چند روز از مرداد گذشته است، فقط نمی خواستیم تعطیلات تابستون تموم بشه و دوباره سر کلاس بریم…. قل اول، قل دوم … سوم … باید به مرحله عروس […]

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت اول ۱۷ مرد ۱۴۰۲
خاطرات

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت اول

هواپیما که بلند شد هیجان پرواز چنان در وجودم جیغ می زد که احساس میکردم هیچ چیز در این دنیا نمیتواند زیباتر از آن باشد، کنار پنجره بودم، تمام شهر، خانه ها، رود سن و برج ایفل هر لحظه در افق دیدم کوچکتر و شبیه اسباب بازی میشدند. مامان مشغول انگلیسی حرف زدن با دختر بچه ای در صندلی کناری بود….. سرم را روی پایش گذاشتم و خوابیدم. چشمم را که باز کرد، توده باد گرمی به صورتم خورد….. کجاییم؟ فرود را از دست داده بودم؟ با خود فکر کردم موتور هواپیماست.