خاطرات طلوع و غروب یک زندگی – ترس از توقیف اموال مجاهدین در قرارگاه اشرف توسط نیروهای آمریکایی
مجاهدین انبوهي پول را كه به صورت دلار در صندوق سازمان و نزد اعضاي شوراي رهبري در قرارگاه اشرف بود را در بين مسئولين در تشكيلات تقسيم كرد تا مورد توقيف ناگهاني نيروهاي آمريكايي واقع نشود.
روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت دوم
قسمت دوم از فصل «مرداد داغ ۶۷» در کتاب بی نام و نیمه تمام: آنقدر گرم کش بازی و یه قل دو قل بودیم که نفهمیدیم چند روز از مرداد گذشته است، فقط نمی خواستیم تعطیلات تابستون تموم بشه و دوباره سر کلاس بریم…. قل اول، قل دوم … سوم … باید به مرحله عروس […]
روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت اول
هواپیما که بلند شد هیجان پرواز چنان در وجودم جیغ می زد که احساس میکردم هیچ چیز در این دنیا نمیتواند زیباتر از آن باشد، کنار پنجره بودم، تمام شهر، خانه ها، رود سن و برج ایفل هر لحظه در افق دیدم کوچکتر و شبیه اسباب بازی میشدند. مامان مشغول انگلیسی حرف زدن با دختر بچه ای در صندلی کناری بود….. سرم را روی پایش گذاشتم و خوابیدم. چشمم را که باز کرد، توده باد گرمی به صورتم خورد….. کجاییم؟ فرود را از دست داده بودم؟ با خود فکر کردم موتور هواپیماست.
طلوع و غروب یک زندگی – شورش و فرار نیروهای پذیرشی از قرارگاه اشرف
شورش نیروهای پذیرشی و آتش زدن وسایل و بدست گرفتن کنترل مقرات و بیرون کردن مسئولین مجاهدین محل استقرار خود، تف سربالای دیگری بر ریش و ریشه رجوی و ایدئولوژی خود ساخته وی بود. که نهایتا با ورود نیروهای آمریکائی و انتقال همه این افراد به کمپ (تیف) پایان یافت.
طلوع و غروب یک زندگی – تغییر نام قرارگاه اشرف به شهر اشرف و ایجاد مرکز خرید برای نیروهای آمریکایی!
مسلما مجاهدین هدف خاصی را از تغییر نام قرارگاه اشرف به شهر اشرف دنبال میکرد که بقیه از آن بی خبر بودند. رجوی می دانست که در آینده نزدیک مجبور به ترک خاک عراق خواهد بود لذا سعی می کرد قرارگاه اشرف را به بعنوان یک شهر به آمریکایی ها و دولت جدید عراق قالب کند تا شاید بلحاظ حقوقی مانع از خروج مجاهدین از خاک عراق شود.
طلوع و غروب یک زندگی – میهمانی برای نیروهای آمریکایی– یک شب خاطره انگیز در قرارگاه اشرف
بوفه هاي كار گذاشته شده در پارک اشرف پر از مواد غذايي بود. فروشندگان بوفه ها مجاهديني بودند كه روزگاری آمريكا را دشمن خلق ها ميدانستند و بارها سرود «نبرد با آمریکا» را با خود زمزمه کرده بودند ولی حال که کشتی مبارزه شان توسط رجوی در بیابانهای عراق به گِل نشسته بود بايد لباس محلی پوشيده و هنگام خريد سربازان آمریکایی از اين بازارچه ها براي شاد كردن آنها شكلك در مي آورند.
رازهایی از درون فرقه تروریستی مجاهدین؛ بلاهایی که بر سر زنان آورده می شود
بیرون کشیدن افکار خصوصی و اعتراف گیری قلب و ذهن و روح یک فرد، و متعاقبا حملات شدید روانی به فرد نقض کننده، مثل فحاشی، تف، فریاد زدن به صورت جمعی روی یک زن بی دفاع بدون حق داشتن وکیل و حق دفاع از خود، حرکتی رذیلانه، غیرانسانی، ضد زن و خلاف حقوق بشر و نوعی شکنجه شدید روانی بود.
طلوع و غروب یک زندگی – قرارگاه اشرف با ارباب جدیدی به نام آمریکا
قرارگاه اشرف شرايط خاصي داشت . سقوط صدام حسین و حضور نيروهاي آمريكايي در قرارگاه اشرف و مجاهدين بدون سلاح و متمركز شده در تنها قرارگاه باقي مانده، كلاً وضعيت جديدي را بوجود آورده بود كه از هر حيث با شرايط قبلي متفاوت بود .
طلوع و غروب یک زندگی – بهار ۱۳۸۲ – جمع آوری زرهی های بجا مانده از ارتش عراق توسط مجاهدین
وجود زرهی های مختلف در گوشه و کنار منطقه از جمله تانک های تی 72 ، سازمان را وسوسه می کرد تا به دنبال آنها برود . این مسئله چندین بار موضوع بحث در ستاد فرماندهی بود و نهایتا صدیقه حسینی فرمانده قرارگاه علوی توافق ستاد فرماندهی را برای جمع آوری این زرهی ها را گرفت .
طلوع و غروب یک زندگی – نیروهای آمریکایی و «رزمندگان مجاهد خلق» در یک قرارگاه
در قسمت قبلی گفتیم که ملاقات نیروهای آمریکایی با مسئولین مجاهدین در قرارگاه علوی که زیر نظر شخص رجوی هدایت می شد، نقطه عطفی در شروع ارتباط مجاهدین با نيروهاي آمریکایی در خاک عراق بود. مطابق مفاد اين توافقنامه قرار شد نیروهای مجاهدین مطابق دستور آمریکاییها و تحت حفاظت آنها به قرارگاه هاي علوی و اشرف بازگردند.
طلوع و غروب یک زندگی – اولین ملاقات مجاهدین با نیروهای آمریکایی در خاک عراق بعد از سقوط صدام
مجاهدین از تهاجم اکراد به ویژه اتحادیه میهنی کردستان (یکتی) به رهبری جلال طالبانی خیلی می ترسید. از طرفی هم کُردکشی سال 1370 در منطقه کفری به طور مضاعف بر این دشمنی می افزود و سازمان نمی خواست خودش را درگیر این مناقشات بکند به همین دلیل تلاش داشت هرچه زودتر با نیروهای آمریکایی به توافق برسد .
Thursday, 7 December , 2023