بیش از 4 دهه خشونت ورزی و تروریسم در ایران، پیوستن به ارتش صدام و شکست فلاکت بار در خاک عراق، و در انتهای خط تبعید خفت بار به آلبانی نه تنها از مجاهدین آلترناتیوی نساخت بلکه گردش روزگار و سرنوشت آنان را در جبهه جنگی قرار داد که طرف حساب شان همان کسانی هستند که سران این فرقه سالهای سال در داخل تشکیلات در حق آنان و خانواده هایشان به انواع جنایت ها، ظلم ها، تحقیرها و . . . دست زده اند.

بر اساس اعلام سایت انجمن نجات، نیروهای پلیس صبح پنجشنبه ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۲ به دفتر انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) و آپارتمان های محل اقامت اعضای آن در تیرانا پایتخت آلبانی مراجعه کرده و با ارائه حکم دادستانی برای بازرسی، شروع به تجسس نمودند.

به گفته این منبع، تعدادی از اعضای آسیلا جهت ارائه پاره ای توضیحات در خصوص فعالیت های انجمن به اداره پلیس برده شدند که با حضور فوری وکلای آسیلا همگی به تدریج بعد از پاسخ به سؤالات آزاد شدند.

حال سوال این است چرا رهبران فاسد و بدنام مجاهدین علیرغم اینکه می دانستند این یک اقدام فریبکارانه با اطلاعات غلط  است و ممکن است بدلیل ارائه اسناد دروغ به پلیس ضد تروریسم بعدا مشکلاتی برای خودشان هم پیش بیاید اما دست به این کار زدند. چه چیزی رهبران مجاهدین را ترسانده است که اینگونه به وحشت افتاده و شب و روز پاچه آسیلا را می گیرد؟

شاید دلایل زیر بتواند اقدامات فرقه رجوی را توجیه کند.

۱ – همچنانکه شعار «امسال سال سرنگونی» طی چند سال گذشته مایه آبروریزی رهبران مجاهدین گردید و آنان را مجبور به عقب نشینی از این شعار کرد، حال بنظر میر رسد گردهمایی سالانه نیز به تف سربالایی برای رهبران مجاهدین تبدیل و خاصیت خود را از دست داده است.  لذا رهبران مجاهدین بدنبال موضوعی جنجالی برای مهم جلوه دادن اینگونه گردهمایی ها نزد سرویس های اطلاعاتی پشتیبان این فرقه هستند.

۲ –  تا این حد که حتی حضور مایک پمپئو و مایک پنس در آلبانی و دیدار با مریم رجوی و تبلیغاتی که این فرقه در رابطه با این دیدارها به راه انداخت نیز مشکلی از این فرقه حل نکرده است.

۳ – اقدامات اخیر مجاهدین نشان داد که  پیچیدن به پای آسیلا با عنوان جعلی و دروغین «تروریسم» مهم تر از هر دیدار سیاسی برای این فرقه محسوب می شود.

۴ – ترس مجاهدین از آسیلا تا آنجایی است که حتی صرف برده شدن تعدادی از اعضای آسیلا به مرکز پلیس، بازجویی از آنها ، بارزسی خودروهایشان هرچند که بعد از مدتی کوتاه همگی ازاد شدند برای رهبران مجاهدین یک «پیروزی بزرگ» تلقی می شود!

۵ – بعبارت دقیق تر جبهه واقعی جنگ رجوی نه جمهوی اسلامی ایران بلکه انجمن آسیلا و نجات یافتگان از این فرقه منحوس است. که همگی به نماد آزادگی و مقاومت در مقابل این فرقه تبدیل شده اند.

۶ –  انجمن آسیلا هر روز قوی تر از دیروز قد کشیده و به پیش می تازد. آنها به نیرویی بالنده و مردمی در خاک آلبانی تبدیل شده و چشم امید بقیه اعضای گرفتار در فرقه رجوی هستند. آسیلا ریشه در مردم ایران زمین دارد، حامی فرقه نیز بیگانگان و دشمنان مردم ایران است. این همان جبهه واقعی و جنگ واقعی است.

۷ – هر جداشده نماد یک اراده و بشارت دهنده پیروزی زندگی بر برده داری رجوی است. این آن چیزی است که فرقه رجوی را از درون متلاشی می کند. ایدئولوژی او را به چالش می کشد و اعضای دربند فرقه را نیز به پشتوانه آسیلا به تفکر وا می دارد تا سران بدنام و فاسد فرقه را مورد سوال و لاجرم مواخذه قرار دهند.

حرف آخر اینکه بیش از ۴ دهه خشونت ورزی و تروریسم در ایران، پیوستن به ارتش صدام و شکست فلاکت بار در خاک عراق، و در انتهای خط  تبعید خفت بار به آلبانی نه تنها از مجاهدین آلترناتیوی نساخت بلکه گردش روزگار و سرنوشت، آنان را در جبهه جنگی قرار داد که طرف حساب شان همان کسانی هستند که سران این فرقه سالهای سال در داخل تشکیلات در حق آنان و خانواده هایشان به انواع جنایت ها، ظلم ها، تحقیرها و . . . دست زده اند.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • منبع خبر : سایت راه نو