اگر تاریخ لقب «رهبر نهضت ملی‌شدن نفت» را به نام دکتر مصدق  ثبت کرد. سرسختی و سماجت او بود، مبارزه او با استعمار پیر انگلیس و دشمنان این مرز و بوم  بود. مصدق هرگز به بهانه  مبارزه با شاه به دامن بیگانگان نیفتاد و مرزهای ملی گرایی و وطن پرستی را به معنای واقعی اش حفظ کرد.

 پیام مریم رجوی به مناسبت ۱۴ اسفند سالروز فقدان دکتر محمد مصدق مسلما مخدوش کردن مرزهای سرخ  ملی گرایی و وطن پرستی است.  با این پیام در ذهن هر مخاطبی این سوال پیش می آید؛ واقعا  چه سنخیتی بین مریم رجوی و دکتر مصدق وجود دارد؟ در کدام خصوصیات ایشان و یا همسر مفقودالاثرشان با دکتر مصدق مشترکند؟ باید به کدامین ویژگی خانم رجوی بالید که از دکتر مصدق به ارث برده است ؟

«مبارزه با جمهوری اسلامی ایران» دلیل بر وطن فروشی نیست؟ دلیل بر سرکوب مخالفان در قرارگاه اشرف و اکنون در آلبانی نیست ؟ دلیل بر همکاری با کثیف ترین ارگانهای اطلاعاتی در عراق و  در سطح کشورهای منطقه و جهان نیست؟

ایکاش بجای این همه هذیان گویی،  راه و رسم وطن پرستی را از مصدق یاد می گرفتید.

شما به عمد از مبارزه ضد استعماری دکتر مصدق که سمبل آن دولت وقت انگلیس بود حرفی نزدید. چرا که باعث رنجش خاطر اربابان رنگارنگتان می شد. و مناسبات شما با آنها را بهم می زد.

همین بس که اگر نام مصدق بر تارک تاریخ مبارزات مردم ایران می درخشد تنها به این دلیل است که هرگز گرد خیانت به مردمش  و مزدوری به بیگانگان،  بر پیشانی اش ننشست.

پیام مریم رجوی بمناسبت 14 اسفند

اگر تاریخ لقب «رهبر نهضت ملی‌شدن نفت» را به نام دکتر مصدق  ثبت کرد. سرسختی و سماجت او بود، مبارزه او با استعمار پیر انگلیس و دشمنان این مرز و بوم  بود. مصدق هرگز به بهانه  مبارزه با شاه به دامن بیگانگان نیفتاد و مرزهای ملی گرایی و وطن پرستی را به معنای واقعی اش حفظ کرد.

خانم مریم رجوی شما هرگز قابل جمع با شخصیت های اسطوره ای مردم ایران نیستید. چراکه شما یک فرد عادی در ایران بودید ولی نهایتا در سایه تشکیلات مخوف مجاهدین با رهبر خشونت طلبش و با مزدوری و خیانت به مردم به یک زندگی اشرافی با ثروت افسانه ای در پاریس رسیدید.

ولی گرچه مصدق اشراف‌زاده و از بستگان دربار قاجار بود اما جز در دیسیپلین شخصی، نمودی از اشرافیگری در منش و زندگی او دیده نمی‌شد؛ چنانکه آیت‌الله طالقانی اسفندماه سال ۵۷ در مراسم سالگرد درگذشت، در سخنرانی خود مصدق را به حضرت موسی‌ (ع) تشبیه کرد و گفت: «دکتر مصدق مردی بود تحصیل‌کرده ولی در زندگی اشرافی، در طبقه‌ی اشراف، در دربار و یا پیرامون دربار تغییر کرد، تحول یافت، مرد ملت شد؛ مرد اجتماع و نهضت شد. همان طوری که قرآن درباره‌ی موسی بیان می‌کند».

اکنون سوال این است؛ آیا میشود صرفا با دیدن یک اطلاعیه از شما در وصف دکتر مصدق؟! چشم را بر حقیقتی بست و پای بر تمامی پرنسیب های ملی و میهنی گذاشت و گذشته کسانی را فراموش کرد که با منفورترین دولت های بیگانه برای گدایی قدرت همسو شده و مزدوری میکنند؟ آیا میشود بر اپوزیسیون خود فروخته ای بالید که رهبر آن جایگاهی بدتر از صدام دارد و آیا میشود همه گند و کثافات چهل ساله آنان  را  پشت نقاب «مبارزه با جمهوری اسلامی ایران» مخفی نمود؟

آیا میشود  چشم را بر روی این  واقعیت که رجوی در قبال دریافت پول حاصل از فروش  روزانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه نفت عراق طی چندین سال،  خود و تشکیلات مجاهدین را به صدام  و قدرت های بیگانه فروخت و ضمن مجبور کردن اعضای سازمان  به مزدوری ، دست به کثیف ترین جنایات و فعالیت های اطلاعاتی بر علیه مردم ایران زد ؟

براستی مردم ایران باید به کدام اخلاق نیکو و  فضایل انسانی مجاهدین ببالند؟ در  کدام پهنه، مناسابات شما گیرایی دارد؟ مگر بعد از چهل سال محصول ایدئولوژی شما همان اعضای به گروگان گرفته شده در اردوگاه اشرف ۳ و در دل اروپا نیست که در «کپسول زمان» زندگی می کنند؟   آیا معنی «جامعه بی طبقه توحیدی» و آنچه که شما وعده «سرزمین موعود»  و «کلید تغییر» را میدهید همین است؟ !

اکنون بعد از گذشت چهل سال از انقلاب، خشونت ورزی و دست بردن به سلاح برای رهبری مجاهدین هم  – که طی سالیان گذشته تلاش کرده است آنرا یک امر تحمیلی از سوی جمهوری اسلامی ایران  وانمود  کند –  وجهی کاملا  ایدئولوژیک و استراتژیک دارد  و  مشخصا برآمده از باورهای فرقه ای و ایدئولوژی التقاطی شخص رجوی و نزدیکی آن به آنارشیسم است که در عصر کنونی دیگر جایی برای شعارها و چهره های کاریزماتیک و حاکم ساختن ایدئولوژی های فرقه ای باقی نمی گذارد.

پادوهای سیاسی زیادی سعی کردند با قرار دادن نام رجوی در ردیف شخصیت هایی همچون گاندی،  مصدق، لومومبا، گذشته پر از جرم و جنایت مجاهدین و شخص رجوی را مالی کشی کرده و چهره ای دموکراتیک از وی بسازند، ولی هرگز موفق نبودند.

مرتجعین چپ نما که مجاهدین خلق نامیده میشود تنها سازمان، با ساختار فرقه یی و با سابقه یی چهل ساله در وطن فروشی، در تاریخ چندین هزارساله ایران است.

جمله پایانی اینکه؛ دوران پایانی زندگی بزرگ‌مرد تاریخ سیاست ایران، در نهایت سادگی و تنهایی گذشت و آنچه از او در یادها ماند بزرگ‌منشی و اصول اخلاقی ویژه‌اش بود.

به تعبیر مرحوم حسین شاه‌حسینی عضو شورای مرکزی جبهه‌ی ملی، او «مصدق السلطنه» نبود، «مصدق الملّه»  بود؛ خصلت دکتر مصدق جاذبیت بود نه دافعیت.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : سایت راه نو