رجوی که تا دیروز از استراتژی «سرنگونی» و مزخرفاتی از این دست صحبت می کرد حال چنان به پیسی و روزمره گی افتاده است که برخی از مشکلات کشور از جمله موضوع صرفه جویی در برق ، او را به وجد آورده و بهانه ای برای دادن پیام و ربط آن به برخی موضوعات دیگر شده است که هر مرغ پخته ای را به خنده وا میدارد.

شرکت توانیر روزشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۳ با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: “به اطلاع هموطنان گرامی می‌رساند با توجه به شروع فصل سرما و افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و محدودیت‌ تأمین سوخت گاز نیروگاه‌ها و مطابق تصمیمات اتخاذشده مبنی بر عدم‌مصرف مازوت در برخی از نیروگاه‌ها، ضمن تأکید بر صرفه‌جویی جدی در مصرف گاز و برق، مشترکان محترم می‌توانند جهت اطلاع از برنامه زمان‌بندی اعمال محدودیت برق در بخش خانگی و تجاری به سایت شرکت توزیع نیروی برق مربوطه یا سامانه برق من مراجعه کنند.”

همین اطلاعیه باعث شد فردای آن روز مسعود رجوی ، مردک ابله و کوتوله ی خرفت وارد میدان شده و پیامی را در این رابطه بدهد.

رجوی که تا دیروز از استراتژی «سرنگونی» و مزخرفاتی از این دست صحبت می کرد حال چنان به پیسی و روزمره گی افتاده است که برخی از مشکلات کشور از جمله موضوع صرفه جویی در برق ، او را به وجد آورده و  بهانه ای برای دادن پیام و ربط آن به برخی  موضوعات دیگر شده است که هر مرغ پخته ای را به خنده وا میدارد.

وضعیت فلاکت بار فعلی رجوی مثل آن دانش آموزی می ماند که هر روز به بهانه اینکه جایی از بدنش درد می کند از معلم اجازه می گرفت و از کلاس درس بیرون می رفت. یک روز دیگر خواست اینکار را بکند از معلم اجازه گرفت از کلاس بیرون برود معلم پرسید کجایت درد می کند هرچه فکر کرد جایی را بگوید دید آنرا روزهای قبل گفته و جایی نمانده است،  تا اینکه چیزی به ذهنش زد و گفت آقا معلم پوستم درد می کند و از کلاس درس  بیرون رفت.

رجوی هم طی دهه های گذشته به هر مزدوری و کثافت کاری دست زد، یک روز آدم کشت و ترور کرد، روز دیگر جاسوسی کرد و بعدش هم  به ارتش صدام پیوست و تبدیل شد به یک وطن فروش و جنایتکار حرفه ای و آلت دست سرویس های اطلاعاتی بیگانگان.

نهایتا هم وقتی مثل دستمال کثیف دورش انداختند افتاد به روزمرگی در دخمه ای که برایش تدارک دیده بودند.

حالا هم که آفتابش بر لب بام است و کوس رسوایی اش را سر هر چهار سوق زدند و دیگر جایی در فضای سیاسی – اجتماعی ایران ندارد و مردم تره هم برایش خورد نمی کنند، سعی می کند با هر موضوعی که در ایران از باب مشکلات معیشتی و کمبودها و . . . مطرح می شود سر در آخور کرده و مثل گار نعره ای بر می آورد تا خودی نشان داده و از روزمرگی که پیش درآمد به درک واصل شدن این مردک پلید بیمار   است نجات پیدا کند.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو