دومین دور از مذاکرات مستقیم میان ایران و ایالات متحده آمریکا روز گذشته در شهر رم، پایتخت ایتالیا برگزار شد. این مذاکرات در ادامه تلاشهای دو کشور برای کاهش تنشهای هستهای، رفع تحریمها و امکان رسیدن به توافقی جایگزین یا مکمل برجام صورت میگیرد. برخلاف مذاکرات گذشته که با حضور کشورهای اروپایی و گروه ۱+۵ همراه بود، در این دور هیچکدام از قدرتهای اروپایی حضور نداشتند؛ مسئلهای که خود پیامهای مهمی در پی دارد.
اما در سایه این گفتوگوها، برخی بازیگران خاص سیاسی و امنیتی با نگرانی تحولات را دنبال میکنند؛ چرا که تحقق توافق میان ایران و آمریکا به معنی ضربه خوردن به اهداف و موقعیت سیاسی آنهاست. در این مقاله، به سه گروهی که بیشترین زیان را از این روند میبینند میپردازیم:
۱ – فرقه تروریستی مجاهدین و دیگر گروههای ضد ایرانی؛ بازنده اصلی میدان
فرقه مجاهدین خلق، سازمانی با سابقه ترور، خشونت و همکاری با دشمنان ایران در دوران جنگ تحمیلی، یکی از اصلیترین بازندگان هر نوع توافق یا بهبود روابط بین ایران و آمریکاست. این گروه، که اکنون در آلبانی مستقر است و تحت حمایت برخی لابیهای غربی فعالیت میکند، همواره تلاش کرده با اعمال نفوذ در پارلمانهای اروپایی و آمریکایی، خود را اپوزیسیونی دموکراتیک و آلترناتیو معرفی کند؛ در حالی که سابقه خونین و اقدامات ضد مردمیاش نزد افکار عمومی ایرانیان بسیار تاریک است.
ترس بزرگ این فرقه از نزدیکی ایران و آمریکاست. در صورتی که فضای تعامل و گفتوگو میان تهران و واشنگتن برقرار شود، نهتنها مشروعیت بینالمللی این گروه بیش از پیش زیر سوال میرود، بلکه احتمال دارد مسیرهای حقوقی برای استرداد رهبران و اعضای این گروه از کشورهای اروپایی به ایران هموار شود.
اخیراً نیز، دادگاهی در تهران به صورت رسمی رسیدگی به جنایات این گروه را آغاز کرده و صدور احکام قضایی علیه سران آن آغاز شده است. مجاهدین خلق به شدت نگران آناند که با بهبود روابط ایران با غرب، بهویژه آمریکا، حمایتهای سیاسی از آنها در اروپا کاهش یابد و دیگر نتوانند به راحتی از چتر حمایتی غرب استفاده کنند.
به همین دلیل، آنها با شدت بیشتری از لابیهای خود در اروپا بهره میگیرند تا همچنان حمایت برخی نمایندگان پارلمان اروپا و شخصیتهای سیاسی غربی را با خود داشته باشند. همچنین در تلاشاند تا از اردوگاه اشرف ۳ در آلبانی به عنوان پایگاه امن خود محافظت کنند و مانع از ورود نهادهای قضایی یا پلیسی شوند که ممکن است بخواهند به درخواست ایران برای پیگرد قانونی پاسخ دهند.
در کنار مجاهدین، سایر گروههای ضدانقلاب خارجنشین که هویت و فعالیتشان به واسطه فشار بینالمللی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته، اکنون خود را در موقعیت خطر احساس میکنند. این گروهها، که عمدتاً با رسانهسازی و لابیگری در اروپا و آمریکا به دنبال براندازی نظام ایران هستند، نسبت به هر نوع تفاهمی میان ایران و آمریکا موضع منفی دارند.
آنها میدانند که اگر تحریمها کاهش یابد و گفتوگوهای سازنده میان تهران و واشنگتن برقرار شود، میزان توجه بینالمللی به آنان کاهش مییابد و دیگر همانند گذشته نمیتوانند به عنوان “نمایندگان مردم ایران” جلوهگری کنند.
۲ – کشورهای اروپایی؛ بازیگرانی که کنار گذاشته شدند
یکی از نکات مهم در این دور از مذاکرات، غیبت کشورهای اروپایی بود؛ مسألهای که نشاندهنده کنار گذاشته شدن آنها از روند تصمیمسازی در مسئله هستهای ایران است. دولتهای اروپایی در طول سالهای گذشته سعی کردهاند خود را به عنوان واسطهای میانهرو و قابل اعتماد میان تهران و واشنگتن معرفی کنند، اما عملکرد ضعیف آنان در حفظ برجام پس از خروج ترامپ از توافق و ناتوانی در مقابله با تحریمهای آمریکا، جایگاه آنان را تضعیف کرده است.
اکنون، با انجام مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا بدون حضور اروپاییها، این کشورها نقش تعیینکنندهای در آینده توافق نخواهند داشت. همین مسئله باعث نارضایتی آنها شده است، چرا که آنها نه تنها از سود اقتصادی توافق جدید بینصیب میمانند، بلکه نفوذ سیاسیشان در تحولات منطقهای نیز کاهش مییابد.
۳ – رژیم اسرائیل؛ مخالف سرسخت هرگونه توافق
از دیگر بازیگران اصلی که بهشدت با هرگونه مذاکره و توافق میان ایران و آمریکا مخالفت میکند، رژیم اسرائیل است. اسرائیل از سالها پیش، سیاست خارجی و امنیتی خود را بر پایه مهار جمهوری اسلامی ایران بنا کرده و برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای موجودیت خود معرفی میکند.
این رژیم با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی، همواره سعی داشته روند پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف کند. از عملیات خرابکارانه در تاسیسات هستهای ایران گرفته تا ترور دانشمندان هستهای و اعمال فشار بر دولتهای غربی برای تشدید تحریمها، همه بخشی از استراتژی فشار حداکثری اسرائیل علیه ایران بودهاند.
اکنون که نشانههایی از احیای گفتوگو میان تهران و واشنگتن به چشم میخورد، نگرانی شدید تلآویو بیشتر از همیشه آشکار شده است. اسرائیل میداند که در صورت هر گونه توافقی که منجر به کاهش تنش و برداشتن تحریمها شود، ایران میتواند موقعیت اقتصادی، سیاسی و منطقهای خود را بازسازی و تثبیت کند؛ امری که به ضرر استراتژی اسرائیل برای «انزوای ایران» است.
به همین دلیل، اسرائیل در محافل سیاسی آمریکا و اروپا بهشدت در تلاش است تا از شکلگیری یا موفقیت این مذاکرات جلوگیری کند. آنها تلاش میکنند از نفوذ خود در کنگره آمریکا برای اعمال فشار بر دولت ترامپ استفاده کنند و همزمان با پخش اطلاعات ادعایی در مورد فعالیتهای هستهای ایران، فضای مذاکرات را بیثبات و غیرقابل اعتماد جلوه دهند.
علاوه بر این، اسرائیل نگران آن است که در صورت نزدیکی ایران و آمریکا، سیاستهای منطقهای واشنگتن نیز متعادلتر شود و از حمایتهای بیقید و شرط از تلآویو کاسته شود. این موضوع میتواند موازنه قدرت در خاورمیانه را به نفع محور مقاومت تغییر دهد و موقعیت استراتژیک اسرائیل را در منطقه به چالش بکشد.
حرف آخر اینکه؛ در مجموع، مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا نه تنها نقطه عطفی در سیاست خارجی دو کشور به شمار میرود، بلکه پیامدهای مهمی برای بازیگران متعدد دارد. در حالی که ایران و آمریکا تلاش میکنند به تفاهمی برای کاستن از تنشها برسند، گروههایی چون فرقه تروریستی مجاهدین خلق، اپوزیسیون ضد ایرانی، کشورهای اروپایی و رژیم اسرائیل، هر یک به دلایل خاص خود، از این روند نگران و متضرر هستند.
از نگرانیهای امنیتی اسرائیل گرفته تا ترس مجاهدین از استرداد و پایان حمایتها، و از حذف کشورهای اروپایی از روند تصمیمسازی تا سقوط جایگاه اپوزیسیون خارجنشین؛ همگی نشان میدهند که این مذاکرات، تنها محدود به میز گفتوگو نیست، بلکه تحولی استراتژیک است که توازنهای بینالمللی را دستخوش تغییر خواهد کرد.
- نویسنده : سعید پارسا
- منبع خبر : سایت راه نو
Sunday, 18 May , 2025