سازمان مجاهدین ، که در گذشته کارگران ایران را به قتل رسانده و در حال حاضر اعضای خود را به بیگاری می‌کشد، صلاحیت اخلاقی و سیاسی برای سخن گفتن از حقوق کارگران را ندارد. شعارهای این سازمان در حمایت از طبقه کارگر نه از سر اعتقاد، بلکه تاکتیکی برای فریب افکار عمومی، به‌ویژه در خارج از کشور، و جلب حمایت دولت‌های غربی است.

امسال فرقه مجاهدین برخلاف سالهای قبل ده روز زودتر از موعد مقرر، در اول اردیبهشت در یک اقدام نمایشی – تبلیغی در گرامیداشت روز جهانی کارگر در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ طی اطلاعیه‌ای که در سایت رسمی این فرقه انتشار یافت ادعا کرد کارگران در ایران فقط «در یک جمهوری دموکراتیک به حقوق خود می‌رسند.»!

سازمان مجاهدین که سابقه‌ای تاریک و آمیخته با ترور، خشونت، و خیانت دارد، در سال‌های اخیر تلاش کرده است با تغییر تاکتیک‌های رسانه‌ای، چهره‌ای مردمی و عدالت‌خواه از خود نمایش دهد. یکی از ابزارهای این بازسازی چهره، ادعای حمایت از حقوق کارگران ایران با اطلاعیه های متعدد و گرامیداشت روز جهانی کارگر  است؛ اما نگاهی به سوابق این سازمان، چه در عرصه اجتماعی و چه در درون ساختار فرقه‌ای آن، نشان می‌دهد که این ادعا چیزی جز فریبی برای افکار عمومی نیست.

در دهه شصت، پس از آنکه سازمان مجاهدین خلق وارد فاز مسلحانه شد، موجی از ترورها در سطح کشور به راه انداخت. آن‌ها در سال ۱۳۶۰ و پس از شورش ۳۰ خرداد، با بمب‌گذاری‌ها و ترورهای خیابانی، صدها نفر از مردم عادی را که هیچ ارتباطی با نهادهای امنیتی یا نظامی نداشتند، به قتل رساندند. از جمله این قربانیان، تعداد زیادی کارگر، مغازه‌دار، کارمند ساده و حتی راننده تاکسی بودند که تنها به دلیل داشتن عکس امام خمینی در محل کارشان، یا به خاطر نحوه پوشش و ظاهر مذهبی، ترور شدند.

بر اساس گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی و منابع مستقل، تنها در سال ۱۳۶۰، بیش از ۸۴۰ نفر توسط این سازمان ترور شدند. در میان آن‌ها ده‌ها کارگر کارخانه‌ها، رانندگان، مکانیک‌ها، نگهبان‌ها و کارمندان ساده دیده می‌شوند که نه سلاح داشتند و نه سیاست‌مدار بودند. آن‌ها فقط قربانی فضای ترس و تعصب ایدئولوژیک مجاهدین شدند.

ادعای حمایت از کارگران از سوی سازمانی که در درون خود، اعضایش را تا مرز نابودی فیزیکی و روانی پیش می‌برد، عاری از هرگونه صداقت است. در تشکیلات بسته مجاهدین خلق، اعضا هیچ حقوقی برای خود قائل نیستند. آن‌ها مجبورند سال‌ها بدون هیچ دستمزدی کار کنند؛ از آشپزی و خدمات گرفته تا فعالیت‌های رسانه‌ای و نظامی.

اعضای سابق این سازمان بارها شهادت داده‌اند که اجازه ازدواج، تحصیل، یا حتی تماس با خانواده را نداشته‌اند و تنها در خدمت اهداف ایدئولوژیک و شخصی رهبران فرقه—به‌ویژه مسعود و مریم رجوی—بوده‌اند. از میان هزاران نفری که به امید آزادی و عدالت جذب این سازمان شدند، اغلب آن‌ها پس از مدتی فهمیدند که به دام یک سیستم تمام‌عیار استثماری و سرکوبگر افتاده‌اند.

در سال‌های اخیر، هم‌زمان با تلاش سازمان برای بازسازی وجهه خود در رسانه‌های غربی و شبکه‌های اجتماعی، مجاهدین هر ساله پیام‌هایی به مناسبت روز جهانی کارگر منتشر می‌کنند. آن‌ها مدعی هستند که حامی طبقه کارگر ایران‌اند و از اعتصابات کارگری درون کشور حمایت می‌کنند.

اما واقعیت چیز دیگری‌ست. حتی در خارج از کشور نیز، اتحادیه‌های کارگری مستقل هیچ ارتباطی با این سازمان ندارند. برای نمونه، در سال ۱۳۹۹ مجاهدین ادعا کردند با سندیکاهای کارگری فرانسه در تماس‌اند، اما این سندیکاها بلافاصله این ادعا را تکذیب کردند و از سازمان خواستند از نام آن‌ها برای بهره‌برداری سیاسی استفاده نکند.

حرف آخر اینکه؛ آنچه که در مورد تبلیغات رسانه ای مجاهدین در مورد کارگران می توان گفت تضاد ادعا با  واقعیت است. سازمان مجاهدین ، که در گذشته کارگران ایران را به قتل رسانده و در حال حاضر اعضای خود را به بیگاری می‌کشد، صلاحیت اخلاقی و سیاسی برای سخن گفتن از حقوق کارگران را ندارد. شعارهای این سازمان در حمایت از طبقه کارگر نه از سر اعتقاد، بلکه تاکتیکی برای فریب افکار عمومی، به‌ویژه در خارج از کشور، و جلب حمایت دولت‌های غربی است.

اگر قرار باشد از حقوق کارگران دفاع شود، این مسئولیت بر عهده نهادهای مستقل، مردمی و ریشه‌دار درون ایران است، نه فرقه‌ای که هم در داخل و هم خارج از مرزها، جز رنج، سرکوب و دروغ چیزی به بار نیاورده است.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو