رهبران مجاهدین سنگدل ترین و بی رحم ترین انسانهای روز زمین هستند که شاید بشود آنان را با داعشی ها مقایسه کرد. آنان از جوانان ناآگاه جذب شده، نه یک انسان با تمام ویژگی های انسانی ، بلکه مشتی جنایت کار و آدم کش تربیت می کنند. آنان را از درس و تحصیل و از زندگی و در کنار خانواده بودن شان باز می دارند و در مسیر خشونت ورزی خود که ناشی از ماهیت ایدئولوژیکی التقاطی و قرون وسطایی این فرقه است هزینه می کنند.

بیست و پنجم آبان ماه سال ۱۴۰۱، در پی حمله مسلحانه تروریستی در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، ۳ مدافع امنیت به نام‌های اسماعیل چراغی، محسن حمیدی و محمد کریمی به شهادت رسیدند.

عوامل این حمله، با هماهنگی قبلی که با یکدیگر داشتند دست به اقدام تروریستی زده و با کشیدن سلاح به قصد جان مردم و ماموران اقدام به تیراندازی کردند. 

در این عملیات تروریستی تعدادی از مردم و نیرو‌های حافظ امنیت نیز مجروح شدند.

پس از دستگیری عوامل تیراندازی و صدور کیفرخواست، جلسات دادگاه رسیدگی به اتهامات ۶ نفر از متهمین این پرونده در دادگستری استان اصفهان برگزار شد.

نهایتا حکم اعدام سه تروریست محکوم صالح میرهاشمی، مجید کاظمی شیخ شبانی و سعید یعقوبی کردسفلی صادر و در  بامداد امروز ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.

براساس مستندات و همچنین اقاریر صریح متهمان، این افراد با فرقه تروریستی مجاهدین در ارتباط بوده و اقدامات تروریستی خود را براساس دستورات این گروه انجام داده‌اند.

اما طنز ماجرا اینجاست که رهبران مجاهدین از سه تروریست جانی تحت عنوان «زندانی سیاسی» بدون هیچگونه اشاره ای  به جنایتات آنان نام می برند. و با فریبکاری تمام و  برای کاستن از شدت نفرت مردم ایران از رهبران این فرقه

در آلبانی برایشان مراسم هم می گیرند تا شاید این قبیل اقدامات مضحک سرپوشی بر گند کثافت این فرقه منحوس و جانی و ضدبشر باشد.

باید گفت طی چندین دهه گذشته هرجایی این فرقه پای گذاشت، هرجایی حضور پیدا کرد، جز جنایت و خشونت ورزی و فساد و فحشا ارمغان دیگری نداشت.

اگر نفرت عمومی مردم از این فرقه و رهبران فاسد و بدنام آنان از فردای پیروزی انقلاب تا به الان ادامه دارد مسلما بدلیل؛ ترویج خشونت، ترور، خدمت به بیگانگان، جاسوسی و وطن فروشی و انواع و اقسام  کثافت کاری های دیگر  از جمله ترویج فحشا در داخل مناسبات فرقه با تحمیل طلاق های اجباری و تشکیل حرمسرا برای رهبر کوتوله و بیمار روانی این فرقه بوده است.

در جنگ ایران عراق هم رهبران مجاهدین اعضای این فرقه را مجبور کردند همراه با ارتش عراق نیروهای مدافع ایرانی را در طول مرزهای ایندو کشور به خاک و خون بکشند.

مسلما خروجی مناسبات مجاهدین؛ خشونت ورزی، ترور و کشت و کشتار است. مجاهدین هیچ ارمغان دیگری برای مردم ایران ندارد. بنحویکه حتی تمامی گروههای مخالف در خارج کشور هم از این فرقه منحوس نفرت داشته و از آنان تحت عنوان تروریست یاد می کنند.

اگر در این میان مروری هم بر پیام رهبران این فرقه داشته باشیم مسلما در تمامی آنها مفهومی جز کشتار و خشونت ورزی بر علیه مردم ایران چیز دیگری یافت نخواهد شد.  گویی ناف این مزدوران را با کشتار و خشونت ورزی بسته شده و حیات شان به خون و خونریزی بند است.

در طول دهه های گذشته فرقه رجوی هرگز نه به مردم ایران رحم کرد و نه حتی به اعضای خود که سالها در خدمت آنان بودند.

نتیجه اینکه؛ رهبران مجاهدین سنگدل ترین و بی رحم ترین انسانهای روز زمین هستند که شاید بشود آنان را با داعشی ها  مقایسه کرد. آنان از جوانان ناآگاه جذب شده، نه یک انسان با تمام ویژگی های انسانی ، بلکه مشتی جنایت کار و آدم کش تربیت می کنند.  آنان را از درس و تحصیل و از زندگی و در کنار خانواده بودن شان باز می دارند و در مسیر خشونت ورزی خود که ناشی از ماهیت ایدئولوژیکی التقاطی و قرون وسطایی این فرقه است هزینه می کنند.

بنابراین اینکه رهبران مجاهدین تلاش می کنند به تروریسم و خشونت ورزی در جامعه ایران مشروعیت داده و هر تروریست جنایتکاری را «زندانی سیاسی» بنامند، مسلما ترس از عقوبت دهه ها جنایاتشان در حق مردم ایران  است که البته  دیر یا زود گرفتار قانون و مجازات سخت خواهند شد.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • منبع خبر : سایت راه نو