افکار آشفته یک «مجاهد» – قسمت چهارم و آخر
جامعه ما دچار یک خشونت سازمان یافته از سوی فرقه ای بنام مجاهدین شده که مصائب و خساراتی که طی چهل سال گذشته بر مردم این مرز و بوم وارد کرده در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است. حال اگر حصارهای فرقه ای اعم از فیزیکی و ذهنی از اطراف تک تک اعضای مجاهدین برداشته شوند حتما آنان نیز خویشتن خویش بازگشته و خود را در پیکره جامعه آزاد و رها و ارزشمند خواهند یافت.
افکار آشفته یک «مجاهد» – قسمت سوم
من وقتی نوارهای مرضیه را شکستم و خاطره اش را به باد سپردم قبل از آن متوجه شده بودم که او دیگر نمی تواست با پیوستن به «مجاهدین» هنرمند مردمی باشد چون هنرمندان بی مرزند و به حدود و صغور و قومیت و ملیت و غیره تعلق ندارند و به قول سهراب سپهری در شعر .... آیا اینچنین نیست؟ مرضیه دیگر قادر نخواهد بود حس زیبایی و زندگی را در مردم ایجاد نماید و به زندگی مردم چیزی بیفزاید. چون با افکاری فاقد شکل و پیکره، ارزش و باور و اندیشه هایی چون؛ فدا، و احساساتی خشن، سرد و خاموش ، این کار بعید است.
افکار آشفته یک «مجاهد» – قسمت دوم
نکته مهم اینجاست که تغییر از آزادیخواهی به دیکتاتوری در درون تشکیلات به نحو آرامی صورت میگیرد که هواداران متوجه نیستند و یا کمتر متوجه میشوند. در حالیه که شعارها و آرمان ها همان آرمان های قبلی هستند. فریادها و تریبون ها همچنان بدون تغییرند . . . اگر نقدی کنی برچسب بریده میخوری. سران سازمان به این باور و اعتقاد می رسند . . . با واژه ولایت می ستیزند ولی در عمل خود را ولی زیر دستان می شناسند. . . لذا همه باید در آنها حل شوند و مطیع محض گردند و سران باید تقدیس گردند و شعارهای مقدسانه ای همچون ایران مریم، مریم ایران را به اوج می رسد!!!
Wednesday, 29 November , 2023